سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
تقدیم به ساسان
اگرچه رفته ای
ولی صدای بوسه های تو به نبض گرم من
نفس نفس ، دوان دوان، به هر زمان،
روانه دقایق شکفتنم، به لحظه های بودنم
طنین هستی ام شده است
کمان تیرهای مهر تو
روانه سوی یادهای خیس من
-چکان چکان زبارش لطافت هوای توست-
می تپم به دشت های سبز و باز حجب تو
به لحظه ای که گفتی ام کرانه تا کران حضور تو است
بلور لحظه ای که تا ابد تبلورش، تلالوء تلاطم نگاه تو است
اگر چه رفته ای
ولی تو را به بدرقه، به شوق جان، قدم قدم مشایعت نموده ام
تو را ز چاله های ره حذر نموده ام
مسیر رفتن تو را به آب و باد جان خود جلای روح داده ام
اگر چه رفته ای
ولی دگر فضای سرد و خالی زمانه ات
به گرمی و حضور تو پر از تراوش است
تویی که رنگ می زنی جداره های خلوت زمانه را
تویی که معنی دگر دهی به جمله های غمزده
که جا به جای جان تو به یادگار، دفتری از آن شده است
تویی که هدیه می کنی به این خزان طراوت شکوفه های زندگی
تویی که رام اسبِ هستی ات به دست تو است
تویی که لذت مکیدن نبات واژه ها به کام تو است
اگر چه رفته ای
ولی برو که رفتنت پر از حیات ،
پر از حضور، پر از سرور و مستی است
برو که رفتنت برای من، برای تو
پر از غرور من شده است
اگر چه رفته ام،
ولی ...
برو که حال زندگی ربودنی است
شرحی از زندانی شیرازی:
نظر خود را بنویسید