×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

مارتا روت ـ حیاتی شگفت انگیز
1396/03/31

مارتا روت ـ حیاتی شگفت انگیز (۱)

نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti) (۲)

۱۴ می ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری

امروز در جلسه ای امری هستیم و مایلم مراتب قدردانی خویش را به مناسبت چنین مَحَبَّتی در حیات خویش حضورتان تقدیم نمایم. به هر یک از عزیزان روحانی که یاری نمودند در تشکیل بسیاری از این جلسات که گوشه ای از جنّتِ اِلهی است ـ سپاسگزارم.

امروز صبح در مورد حیاتِ مارتا روت بحث و گفتگو خواهیم کرد، بانویی که حیاتش مملو از الهاماتِ حضرت بهاءالله بود. دربارۀ حیات ایشان می توانیم به وب سایتِ
//bahaiteachings.org/ مراجعه کنیم. آرزو چنان است که با ما در این جلسه همراه باشید.

در کلماتِ مبارکۀ مکنونه حضرت بهاءالله اشاره به «در اقوالْ کُلّ شریکند» می فرمایند و ادامه می دهند که «لازالْ [همیشه] هدایتْ به اَقوال بوده و این زمان به اَفعال گشته.» حیاتِ مارتا روت مَثل این بیان مبارک گردید. ایشان با خدمات شگفت انگیز خود در حیات، خویش را از دیگران ممتاز نمودند.(۳) در زمینۀ مطالعۀ دقیق بیان مبارکِ حضرت بهاءالله می توان در حیات ایشان تفکر و تعمق نمود:

«... چه استدلال ها بر عدمِ تغییرِ احکام می نمایند با این که مقصود از هرظهور، ظهورِ تغییر و تبدیل است در اَرکانِ عالم سِرّاً و جَهراً، ظاهراً و باطناً، چه اگر به هیچ وجه اُموراتِ اَرض تغییر نیابد، ظهورِ مَظاهرِ کُلّیّه [پیامبران] لَغو خواهد بود» (۴)

می توان بسیار مطالب دیگر دربارۀ حیات مارتا روت اظهارنمود. باید توجّه داشت که مارتا روت را باید یکی از مَظاهرِ خانم های بهائی و به عنوان مَثَل حیاتِ بهائی محسوب داشت.
حیاتِ ممتازِ مارتا روت در اِرتقاءِ ایشان به مقام «اَیادیِ اَمرُالله» [امرالله= دین بهائی] بعد از صعودشان برای همیشه شناخته و ابدی گردید.

برای بهائیان مارتا روت به عنوان مُبلّغِ اَمرِ اِلهی [دین بهائی] که دورِ کرۀ زمین را گردش نموده بودند بسیار شناخته شده می باشند. جیلینگ یَنگ ( Jiling Yang) پایان نامۀ تحصیلی خویش را دربارۀ حیات وی نوشته. (۵) در این متن مقام مارتا روت بمراتب گسترده تر از امور و اقدامات وی مربوط به جامعۀ بانوان در اوائل قرن بیستم می باشد. مارتا روت با تمامی بانوان در تمام فرهنگ ها ملاقات نمود و در این ملاقات ها نظراتی جهانی را که در بر گیرندۀ همگان بود از خود در مورد جنبش بانوان نشان داد.

جیلینگ از علاقه و وابستگی شدید مارتا روت نسبت به طاهره ـ قهرمان شهیدِ دیانت بهائی ـ صحبت می کند. مارتا روت شرح حال حضرت طاهره را به رشتۀ تحریر در آورده. حضرت طاهره ـ در سال ۱۸۴۸ حجاب از چهره برداشت ـ سردمدار آزادی بانوان محسوب گشته. در نوشته هایش از دیدار خویش از بیتِ خانوادگی اَجدادِ طاهره یاد می کند. اجازه دهید قسمتی از آن را در زیر بیاوریم:

«در راه بغداد به قزوین در ایران در ژانویۀ سال ۱۹۳۰ از همان مسیر کاروانی که این بانوی برجستۀ درگاه الهی، طاهره، زمانی گذشته سفر نموده بود و ورود به شهری که وی در آن پرورش یافته بود روح را در اهتزاز در آورده بود که شاید بتوانم درکی از وی داشته باشم! اظهار تمایل نمودم که منزل وی را در قزوین ببینم، جائی که وی متولّد شده بود ولی دوستان بهائی گفتند که این امر امکان پذیر نیست. زیرا بستگان طاهره همگی مسلمانند و همواره از این که طاهره به حضرت باب مؤمن شده به شدّت خشمگین بوده اند لذا هنوز تنفّر به آئین بهائی در آنان موجود است.

صاحب گراند هتل، محلّ اقامت من، که در آستانۀ در ورودی ایستاده بود یکی از بستگان طاهره را دید که از آن نزدیکی عبور می نمود به شوخی به وی اظهار نمود که «خاندان شما باید از خودشان شرمنده باشند، شما مانند بسترِ خاک سیاه هستید که گل زیبای نرگس از میان آن رشد کرده! زیرا مردم از همه کشورهای جهان دوستدار جدّۀ شما، طاهره اند امّا شما در افتخار انتساب به او چیزی نشان نمی دهید. من یک مهمان آمریکائی در هتل دارم که فقط آرزوی شدید دیدن خانه ای را دارد که طاهره در آن زندگی می کرده است. آن شخص به صاحب هتل گفت: «اگر وی مایل است که منزل طاهره را ببیند من حاضرم به او نشان دهم!» فرد هتلدار بیان کرد: «خیر، نخواهی توانست!». در جوابش گفت: «البتّه که می توانم! و این کار را خواهم کرد.» به هر حال ترتیبی داده شد که من به دیدن منزل طاهره بروم. من به همراهی صاحب هتل و شخص مسلمان که از بستگان طاهره بود به دیدن خانۀ قدیمی طاهره، این بانوی جوان و متشخّص رفتیم.

منزل وسیعی با پنجره های مشبّک بسیار زیبائی بود که در دوران خودش می بایست یکی از شکیل ترین محل های اقامت در آن منطقۀ ایران بوده باشد. منسوب مذکور قسمت های مختلف خانه را به من نشان داد، در بخش مسکونیِ خانم ها محلِّ تولّد طاهره را، و در طبقۀ دوّم کتابخانۀ زیبای او را، جائی که طاهره به عنوان یک دختر کوچک می نشست و کتاب می خواند. دختری که مقدّر بود بعدها شاعره و نخستین بانو در آسیای مرکزی به منظور تربیت خانم ها و تحقّقِ تساوی حقوق مردان و زنان شهید گردد و حجاب را از چهرۀ آنان بزداید. همچنین از اطاقی که پدر طاهره وی را محبوس کرده بود دیدار کردم…

هنگامی که من زانو زدم تا بر کف اطاق طاهره بوسه زنم و به مناجات مشغول گردم، همۀ منسوبان طاهره داخل شده و ساکت ایستادند… هنگام خروج از اطاق، آن منسوب طاهره به من گفت که: «شما نخستین فرد بهائی هستید که تاکنون از مغرب زمین آمده و در بابِ طاهره پرسش نموده و خواستید که خانه او را ببینید.» من به او گفتم: «علتش این است که احدی جرأت آمدن نکرده است! در حقیقت ما همگی از شما واهمۀ شدیدی داریم! آن وقت این منسوب مهربان بعد از مناجات در حالی که اشک در چشمان داشت اظهار نمود که: «من مخالف طاهره نیستم، بنده افتخار می کنم که از بازماندگان چنین خانوادۀ شرافتمندی هستم. وی ادامه داد که مادرش خواهر کوچک طاهره بوده است.» ایشان همراه من به هتل آمد و آن روز یک دوستی واقعی میان یک بهائی غربی و یکی از اقوام طاهره برقرار گشت. هرگاه خاطرات شیرین و مقدّس مربوط به ایّام اقامت در ایران را به یاد می آورم به خاطر می گذرد که این منسوب مهربان طاهره چگونه هنگام خروج من از ایران در کنار دیگر دوستان بهائی ایستاده و به من اَللهُ اَبهیٰ [جمله ای که بهائیان هنگام ملاقات به یکدیگر می گویند و معنی آن این است که خداوند بزرگ ترین و زیبا ترین و روشن ترین است.] می گفت. گویا جسماً و روحاً وی با احبّا [دوستان بهائی] بود و در همان لحظات بود که رنگین کمانِ زیبا و روشنی در آسمان ظاهر گشت تا نشان کاملی از وحدت باشد! (۶)

پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۳۸ نویسنده می باشد.
(۲). مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد، برای اصل این مقاله ها مراجعه کنید به: //beyondforeignness.org/
(۳). مراجعه کنید به کلماتِ مکنونۀ فارسی، شمارۀ ۷۶.
(۴). کتاب ایقان، بند ۲۷۰، //reference.bahai.org/fa/t/b/
(۵) برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به:
In search of Martha Root: An American Baha’i Feminist and Peace Advocate in the Early Twentieth Century.
ترجمۀ مترجم از:
//schoolworks.gsu.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1010&context=wsi…
(6) Tahirih, The pure, Iran’s Gretaest Woman,
//www.paintdrawer.co.uk/david/folders/Research/Bahai/Tahirih/Life%…

نظر خود را بنویسید