×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

جنسیّت و عالَمِ اِلهی
1398/01/17

جنسیّت و عالَمِ اِلهی (۱)

نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti) (۲)

اوّل سپتامبر ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری

آن طور که از آثار حضرت بهاءُالله استنباط می شود خالق متعال جنسیّتی ندارد. در واقع به خدا به نظر انسان و یا موجود مافوق انسان نگاه کردن غیر از خیال پردازی چیزی دیگر نیست.

«و بَر اولِی العِلم و اَفئدۀ مُنیره واضح است که غیبِ هُویّه و ذاتِ اَحَدیّه مقدّس از بُروز و ظهور و صعود و نزول و دخول و خروج بوده...» ۳

بحث دربارۀ این مطلب امری بسیار پیچیده است. در مرحلۀ اوّل باید تعریف «جنسیّت» را روشن نمائیم که منظور چیست. جنسیّت در حقیقت شامل نکاتی مربوط به فرهنگ و زیست شناسی می باشد که به سادگی می توان این دو را با یکدیگر مخلوط نمود. جنسیّتی که اخیراً به عنوان «صورتی» و یا «آبی» به کار برده می شود (اشاره به رنگ صورتی برای دختران و آبی برای پسران است) منحصراً یکی از اختراعات فرهنگی است که بشر امروزه مردان و زنان را به این نوع می شناسند. جملاتی مانند «زنان...» و «مردان...» که نظراتی بخصوص در مورد خصوصیّات جنسیِ هر کدام است عمیقاً تحت تأثیر بافت فرهنگی قرار گرفته. آن چیزی است که دانشمندان امور فرهنگی «حقیقت اجتماعی» نام نهادند- عالمی خیالی است که به وسیله نوع بشر اختراع گردیده و در واقع بنیان تفاوت های میان دو جنس زن و مرد را نشان می دهد. با بیانی دیگر آنچیزی که ما «صفات مردانه» و «صفات زنانه» می نامیم از تجربیات حقیقی نوع بشر است- و تقریباً تمامی نوع بشر بسته به فرهنگ و شخصیت نفوس چنین صفاتی را به درجات مختلفه به اَنحاءِ مختلفه به کار می گیرند. با کمی تأمّل براحتی می توان فهمید جنس بستگی به وجود مادّی ما دارد در حالی که نوع بشر مافوق جسمانیّت خویش می باشد که باعث می شود با جملاتی مانند « روح جنسیّت ندارد» روبرو گردیم. به علاوه حال سؤالِ «بشر بودن چه معنائی می تواند داشته باشد و یا زن و یا مرد بودن چه معنائی دارد؟» //noghtenazar.org/node/1574 می تواند معنای جدیدی به خود گیرد و اگر توأمان مورد بحث قرار نگیرد ممکن است باعث گمراهی گردد.

مسألۀ پیچیدۀ دوّم رابطۀ مابین فرهنگ و زبان است. فرهنگ نکته ای است که در بطن زبان قرار دارد. به عنوان مثال کلمۀ «او ـ He« در زبان انگلیسی که در مورد خدا هم به کار گرفته می شود معنائی کاملاً متفاوت با کلمۀ «او یا هُوَ» دارد. زبان انگلیسی به طور عمومی جنسیّت ندارد گرچه «او» در انگلیسی رابطۀ بسیار محکمی با جنسیّت مرد دارد. در زبان عربی و تا حدّی در زبان فرانسه و دیگر زبان های لطیف تر مؤنث و مذکر بودن بدون هیچ قانونی به تمام اشیاء غیر زنده مانند درخت، میز، آسمان و زمین هم اطلاق می شود. به عنوان مثال خورشید مؤنث در حالی که ماه مذکّر است. بیان «He is God ـ او خداست» در زبان انگلیسی که ترجمۀ مستقیم آن در زبان عربی «هُوالله» است طنین متفاوتی در این دو زبان متفاوت دارد. به نوعی دیگر می توان بجای آن بیان «It is God» به کار گرفت، گرچه کلمۀ «It» معنای کاملی را نشان نمی دهد زیرا این کلمه در مورد اشیاء هم استفاده می شود در حالی که آن چه که خداوند در مورد مطلبی مدّ نظر می گیرد با آنچه که بشر در نظر می گیرد بسیار متفاوت است.

نکتۀ پیچیدۀ سوّم نارسائی زبان در بیانِ عوالِمِ روحانی است که در حدّی در مرز و حدود ادراک انسانی قرار دارد. به عنوان مثال صفاتی مانند جَمال، اقتدار، عالِم، بَقا، رحیم، مَحَبَّت را که به عنوان بشر ما به خداوند نسبت می دهیم تنها تا حدِّ قوای انسانی مفاهیمی جسمانی خواهند داشت. مسلّماً این مثال امری است نسبی و تنها طریقی است که می توان صفاتِ اِلهی را بیان نمود اگر چه حقیقت این صفات مافوق تمامی این توضیحات بشری است و به همین دلیل است که حضرت بهاءُالله در نماز بزرگ (صَلاةِ کبیر) می فرمایند:

« سُبْحانَکَ مِنْ اَنْ تَصْعَدَ اِلیٰ سَماءِ قُربِکَ اَذکارُ المُقَرَّبینَ اَوْ اَنْ تَصِلَ اِلیٰ فِناءِ بابِکَ طُیُورُ اَفِئِدَةِ المُخلِصینَ. اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ مُقَدَّساً عَنِ الصِّفاتِ وَ مُنَزَّهاً عَنِ الاَسْماءِ.» ۴ [مضمون به فارسی: پاک و مقدّسی تو از این که اَذکار مقرّبین به آسمان نزدیکی تو بالا رود یا این که پرنده های قلوب مُخلصین به آستانۀ بابِ تو برسد. شهادت می دهم که تو از صفات مقدّسی و از اسم ها منزّهی.]

نهایتاً این مطلب را می توان به تساوی حقوق مردان و زنان مربوط نمود و همان طوری که قبلاً مشاهده نمودیم //noghtenazar.org/node/1582 یکی از اصول اساسی دیانت بهائی است. باید کاملاً واضح باشد که استنباط از امور روحانی که ارزشی کم تر برای زنان قائل شود و یا این که زنان را در مقامی کم تر قرار دهد با این اصل اساسی مخالف است. این دقیقاً نظریه ای است که جنسیّت فرایندی تاریخی است به این خاطر که تساوی حقوق زنان و مردان در عالم متزایداً اظهار می شود.

در رابطه با این مطلب جنبۀ مؤنّث بودن در عالم روحانی را می توان در آثار حضرت بهاءُالله مشاهده نمود. در داستان لیلی و مجنون //noghtenazar.org/node/1717 که لیلی به صورت زن بیان شده ولی جنبه ای اِلهی هم دارد.

مثال دیگر در آثار را می توان اشاره به حوری معانی نمود که در رسالتِ حضرت بهاءُالله در تماس و کلام نزدیک با حضرت بهاءُالله بوده. حوری معانی در مکالمات خویش به جمال روحانی و جسمانی حضرتشان اشاره نموده. به عنوان مثال:

«دارَتْ وَ اَدارَتْ فیٖ حَولِها خَلْقَ الکَونَینِ فَیا بُشْریٰ هٰذِهٖ حُورِیَّةُ الخُلدِ قَد جائَتْ بِدَورٍ عَظیمٍ وَ جائَتْ حَتّیٰ قامَتْ فیٖ مُقابَلَةِ الغُلامِ بِطِرازٍ عَجيبٍ فَيا بُشْریٰ هٰذا جَمالُ الْخُلْدِ قَدْ جاءَ بِحُسْنٍ عَظيمٍ.» ۵ [مضمون به فارسی: چرخید و خلقِ دو عالم را دورِ خود به گردش آورد پس شادی نمایید این حوریۀ بهشتی است که دورۀ عظیمی را آورده است. و پیش آمد تا این که مقابل غلام [از القاب حضرت بهاءُالله] با زیور و زینتی عجیب ایستاد. شادی کنید این جمالِ بهشتی است که با زیباییِ بدیعی آمده است.]

هم چنین حضرت عبدُالبهاء در این رابطه چنین می فرمایند:

«اِنَّ السَّماءَ الجَدیدةَ قَدْ اَتَتْ وَ اِنَّ الأرْضَ الجَدیدةَ قَدْ جائَتْ وَ المَدینَةُ المُقَدَّسَةُ اُورْشَلیمُ الجَدیدَةُ قَدْ نَزَلَتْ مِنَ السَّماءِ مِنْ عِنْدِاللهِ عَلیٰ هَیْئَةِ حُورِیَّةٍ حَسْناءَ بَدیعَةٌ فِی الجَمالِ فَریدَةٌ بَیْنَ رَبّاتِ الحِجالِ مَقصُورةٌ فِی الخِیامِ مُهَیّأةٌ لِلوِصالِ.» ۶ [مضمون به فارسی: بدرستی که آسمان جدید و زمین جدید آمدو مدینۀ مقدّسه، اورشلیمِ جدید از آسمان از نزد خدا فرود آمد به شکلِ حوریه ای زیبا و بدیع در جمال و در میان پرده نشینان بی همتا و در سراپرده ها آمادۀ وصال./ توضیح مترجم: در «کتاب مقدّس عهد عتیق و جدید» بشارت داده شده که اورشلیم و شهر جدید هنگام ظهور موعود ظاهر خواهد شد. در آثار بهائی آمده که منظور از این شهر دین جدید است که هم اکنون از نزد خدا به شکل حوریۀ معنوی ظاهر شده و آمادۀ اقبال و وصال نفوس است که منتظر آمدنش بودند. حضرت عبدُالبهاء در «کتاب مفاوضات» ضمن تفسير باب دوازدهم از «مکاشفات يوحنّا» در این باره می فرمایند: «مراد از شهر مقدّس و اورشليمِ اِلهی در کتبِ مقدّسه در اکثر مواضع شريعةُ الله است که گاهی به عروس تشبيه می فرمايد و گهی به اورشليم تعبير می نمايد و گهی به آسمان جديد و زمين جديد تفسير می فرمايد.» کاربرد تمثیل و تشبیه و استعاره در همۀ کتب آسمانی معمول بوده و هست.]

هرچند در عالم جسمانی حضرت بهاءُالله به عنوان جنس مرد ظاهر شدند ولی حقیقتِ روحانی ای که حضرتشان با آن مرتبط شدند تصویری زنانه دارد. حوریۀ معانی در ایّام اوّلیۀ اِظهارِ اَمر حضرتشان در زندانِ سیاهچالِ طهران //noghtenazar.org/node/1710 بر ایشان ظاهر گردید:

«فَلَمّا رَأیْتُ نَفسیٖ عَلیٰ قُطبِ البَلاءِ سَمِعْتُ الصَّوتَ الاَبدَعَ الاَحلیٰ مِنْ فَوقِ رَأسیٖ فَلَمّا تَوَجَّهْتُ شاهَدْتُ حُورِیَّةَ ذِکرِ اسْمِ رَبّیٖ مُعَلَّقَةً فِی الهَواءِ اَمامَ الرَّأسِ وَ رَأیْتُ اَنَّها مُستَبْشَرَةً فیٖ نَفسِها کَاَنَّ طِرازَ الرِّضوانِ یَظهَرُ مِنْ وَجْهِها وَ نَضْرَةَ الرَّحمنِ مِنْ خَدِّها وَ کانَتْ تَنطِقُ بَینَ السَّمواتِ وَ الاَرضِ بِنِداءٍ تَنجَذِبُ مِنهُ الاَفئِدَةُ وَ العُقولُ وَ تُبَشِّرُ کُلَّ الجَوارِحِ مِنْ ظاهِریٖ وَ باطِنیٖ بِبِشارَةٍ اسْتَبْشَرَتْ بِها نَفسیٖ وَ عِبادٌ مُکْرَمُونَ.

وَ اَشارَتْ بِاِصْبَعِهٰا اِلیٰ رَأسیٖ وَ خاطَبَتْ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الاَرضِ: تَاللهِ هٰذا لَمَحبُوبُ العالَمینَ وَلکِنْ اَنتُم لا تَفقَهُونَ هٰذا جَمالُ اللهِ بَینَکُمْ وَ سُلطانُهُ فیکُمْ اِنْ کُنتُمْ تَعرِفونَ وَ هٰذا سِرُّاللهِ وَ کَنزُهُ وَ اَمرُاللهِ وَ عِزُّهُ لِمَنْ فیٖ مَلَکوتِ الأمرِ وَ الخَلقِ اِنْ کُنتُمْ تَعقِلونَ هٰذا هُوَ الَّذیٖ یَشتاقُ لِقائَهُ مَنْ فیٖ جَبَروتِ البَقاءِ وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَقاماً فیٖ سُرادِقِ الأبْهیٰ وَ اَنتُمْ عَنْ جَمالِهٖ مُعرِضُونَ.» 7 [مضمون به فارسی: هنگامی که خود را در مرکز و بحبوبۀ بلاء دیدم صدای بدیع و شیرینی از بالایِ سَرَم شنیدم. پس وقتی توجّه کردم حوریّۀ ذکرِ اسمِ پروردگارم را مُعَلّق در هوا در برابر سَر مشاهده کردم و او را در نفسِ خودش شاد و خوشحال دیدم گویی که زینت و زیورِ رضوان و رضایِ اِلهی از صورتش و درخشش و شادابیِ خداوندِ رحمن از گونه اش آشکار است. و در بین آسمان ها و زمین به ندایی ناطق می شد که از آن قلب ها و عقل ها منجذب می شوند. و همۀ اعضا و وجود مرا از ظاهر و باطنم بشارتی می داد که بواسطۀ آن روح و جانِ من و بندگانِ شایسته و محترمِ [خدا] شاد و مسرور شدند. و با انگشتش بسوی سَرِ من اشاره کرد و آنانی را که در آسمان ها و زمین اند مورد خطاب قرار داد که: قسم به خدا این همانا محبوبِ عالمیان است ولکن شما نمی فهمید. این جمال و زیباییِ خداوند بین شما و سلطان و قدرتِ او در شماست اگر آگاه می شدید. و این سرِّ خدا و گنج او و اَمرِ او و عِزّتِ او برای آنانی است که در ملکوتِ اَمر و خلق اند اگر درک می کردید. این همان کسی است که آنان که در جبروتِ بقایند و آنان که مقام و جایگاهی در سراپرده های اَبهیٰ گرفتند دیدار و لِقایش را مشتاق اند در حالی که شما از جمالش روی گردانید.]

پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱).این مقالۀ شمارۀ ۱۴۵ نویسنده می باشد.
(۲).مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳).منتخباتی از آثار حضرت بهاءُالله، شمارۀ ۱۹.
(۴). رسالۀ تسبیح و تهلیل، صفحۀ ۱۶.
(۵). رسالۀ اَیّامِ تِسعه، صفحۀ ۹۵.
(۶). منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدُالبهاء، جلد اوّل، شمارۀ ۳.
(۷). نِداءِ الرَّبُّ الجُنُود، صفحۀ اوّل.

نظر خود را بنویسید