×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

چرا مناظره؟
1385/12/08

محقق گرامی، سرکار خانم نسرین خانم
در ذیل مقاله ای از "اخگر"، در باره سخنرانی آقای رحیم پور ازغدی، اظهار نظر ذیل را از شما دیدم. فرموده بودید:
سلام. من یک محقق هستم و با تحقیقات جالب به این نتیجه رسیده ام که بهاییت واقعا یک دین الهی نیست و می دانم که نظر من در این سایت انعکاس نمی یابد زیرا ظاهرا تمامی نظرات منعکس شده در این بخش نظرات موافقان فرقه بهاییت است اما روی سخن من با شخص اداره کننده سایت است. اگر توانستید با بنده در مورد بهاییت مناظره نمایید و شکست نخوردید من سخنان آقای رحیم پور را رد خواهم کرد وگر نه شما با تمام وجود باید از بهاییت دست بکشید و آنهایی را که گمراه کرده اید هدایت کنید. می دانم که قبول نمی کنید چون مسلما دلایل شما کاملا با منطق ناسازگار خواهد بود و این را خودتان هم می دانید. به هر حال من وظیفه ای داشتیم که گفتم و به این جهت حجت بر شما تمام شد. حال قبول کنید یا نکنید فقط شخص شما را متوجه خواهد بود زبرا بنده با دلایل عقلی و قلبی به آنچه می گویم اعتقاد راسخ دارم. نمی گویم منتظر تماس شما هستم چون یقینا این کار را نخواهید کرد. باتشکر.
این صراحت و وظیفه شناسی، برای من بسیار قابل احترام است.در باره مطلب شما، مباحث متعددی قابل طرح است که بدلیل رعایت اختصار، فقط به ذکر چند نکته، اکتفا می کنم. امید وارم مورد توجه قرار گیرد:
اول- کار یک محقق تحقیق دائمی است و لذا هیچگاه هیجان زده نمی شود حتی اگر گمان کند که اکتشافی خارق العاده نموده است بلکه همیشه خود را در حال تحقیق و کشف حقیقت نگاه می دارد و هیچگاه این احتمال را از نظر دور نمی دارد که ممکن است اشتباه کرده باشد. او اکتشافات خود را در معرض عموم قرار می دهد به این امید که از این رهگذر به در ک تازه ای برسدآرزوی او این است که دیگران(و مخصوصا کسانی که مخاطب اصلی بوده و بنا به دلایلی، خود و اثارشان مورد غفلت واقع شده اند)، در یافتن حقیقت، او را مدد نمایند.او با ذکر جملاتی مانند (..بنده با دلایل عقلی و قلبی به آنچه می گویم اعتقاد راسخ دارم....)،راه را بر پژوهشی عمیق تر نمی بندد. و بالاخره ،یک محقق، احتمالا بسیار کم(و فقط در موارد بسیار استثنائی)، تحقیقات خود را(جالب) می نامد زیرا خوشتر آن باشد که این در حدیث دیگران آید.
دوم- یک محقق هیچگاه نمی گوید، یعنی نباید بگوید که:
...اگر توانستید با بنده در مورد بهاییت مناظره نمایید و شکست نخوردید....
شما که در مورد دیانت بهایی تحقیق کرده اید بهتر می دانید که این دیانت، در بسیاری از مواضیع ارائه نظر نموده است. مباحث تربیتی، اخلاقی، ما بعد الطبیعه، اقتصادی، فرهنگی، حقوق، فلسفی، تفسیر کتب مقدسه، حکمی، تاریخی و غیره. آیا شما در تمامی این زمینه ها تحقیق کرده و همه را رد نموده اید؟ با کدام زمینه علمی؟ یک محقق امروزی بخوبی می داند که دوره «سوپر من» ها و «همه چیز دان» های عرصه علم و حکمت سپری شده است. شما چگونه این ادعا را می نمایید؟ خوب بود که احتیاط بیشتری کرده و پرده را کمی پایین تر گرفته وخود را فقط صاحب نظر در یک زمینه معرفی می کردید. من در بین بهاییان کسی را نمی شناسم که بتواند در تمامی این زمینه ها با شخص محققی مثل شما مناظره نماید. اگر قرار است که گل بگوییم و( احتمالا!) گل بشنویم، که خوب، خیلی ها حاضرند در مورد همه چیز اظهار نظر کنند و عیبی هم ندارد. بسیاری از بحثهای روزانه بین مردم، در سطح تبادل اطلاعات و نظرات شخصی، به همین طریق انجام می شود و نتایج خوبی هم دارد. اما اگر بحث تحقیق و مخصوصا «تحقیقات جالب»، باشد آن هم در باره دیانت بهایی(یعنی تمام موضوعا ت مهم مبتلا به جامعه بشری)، آن هم با محققی چون شما، و آن هم وقتی که قرار است در پایان ان، مومنین به یک دیانت دست از ایمان خود بردارند( یعنی همان که شما به آن، هدایت، می گویید)، طبیعی است که یافتن حتی یک نفر هم بسیار سخت است. البته شما سردبیر این سایت را مخاطب قرار داده اید و باید دید آیا ایشان چنین ادعایی را دارند یا خیر؟ تازه من نمی دانم اگر سردبیر در این مناظره شکست خورد، چه پیش می آید؟ آیا تمام بهاییان باید آنطور که شما فرموده اید( با تمام وجود دست از بهاییت بکشند؟) در این صورت اول باید یک انتخاب عمومی از طرف بهاییان صورت بگیرد و یک شخص واجد شرایط انتخاب شود که همه یا اکثریت، او را قبول داشته باشند. زیرا راجع به اعتقادات شش هفت میلیون انسان قرار است تصمیم گیری شود. می بینید که کار، خیلی هم ساده نیست. تازه، این طرف دارد روی ایمان پیروان یک دین ریسک می کند. در آن طرف چه چیزی روی میز است؟ آن طور که شما فرموده اید، نهایت این است که شما حرف های آقای رحیم پور ازغدی را رد می کنید. آیا این همه آن چیزی است که شما به همراه خود می آورید؟ آیا این منصفانه است؟ عذر میخواهم ولی حتی مشخص نیست که شخص جنابعالی دارای چه رتبه و اعتباری در بین مسلمانان(احتمالا)هستید؟ چگونه انتخاب شده اید؟ چه کسانی شما را قبول دارند؟ حرف شما برای چه گروه هایی حجت است؟ از طرف چه گروه، مذهب، حزب و یا حتی تشکلی حرف می زنید؟ آیا آقای سردبیر، نباید بداند که رد کردن سخنان آقای ازغدی از طرف شما چه بازتابی در مجامع دینی و یا دولتی، خواهد داشت و نتایج آن چه خواهد بود؟ بالاخره این احتمال (ولو از نظر شما بسیار اندک)، نیز وجود دارد که شما در این مناظره، شکست بخورید. چه تضمینی وجود دارد که فردا کس دیگری قد علم نکند و با تحقیقات خود، مجددا هل من مبارز نگوید؟ و در این میان حتی ممکن است شما را نیز قربانی کرده و بگویند که (با عرض معذرت از شما)، که این شخص سر خود چنین ادعایی کرده و (خدای نا کرده و با عرض معذرت مجدد) مگر دانشمند و محقق کم بود که شما با یک شخص گمنام طرف شده اید و خوب باید انصاف داد که حق دارند که چنین بگویند و سردبیر نیز شرمنده انها و شما خواهد ماند. بهتر بود کمی بيشتر خود را معرفی می کردید و تالیفات، مقالات، سخنرانیها و مدارک دیگر خود را اعلان می نمودید. آخر طرف مناظره باید بداند که چه چیزی را باید با خود به سر میز مناظره بیاورد. الان یک طرف در سایه و طرف دیگر در آفتاب است. معتقدات بهاییان مشخص و روشن است. منظورم این است که معلوم است که چه می گویند و برای چه چیزهایی باید دلیل بیاورند، اما شملا کاملا در سایه هستید.
سوم- طالب مناظره شده اید. همین الان هم مناظره وجود دارد. مطبوعات و رسانه های متعدد، برعلیه دیانت بهایی می نویسند و سایت نقطه نظر هم رفع سوء تفاهم می کند حالا حتما که نباید سر یک میز باشند. این طوری امنیت هم بیشتر تامین می شود(مخصوصا امنیت یکی از طرفها!).اگر شما این نویسندگان مخالف را، محقق نمی دانید و معتقدید که خیلی ضعیف هستند و مسائل را خوب مطرح نمی کنند(که در این یک مورد من هم با شما موافقم)، بهتر است به آنها رجوع کنید و بخواهید که این مهم را به شما بسپارند. من مطمئنم که ازشما استقبال می کنند زیرا آنها هم بدنبال(هدایت) مورد نظر شما هستند. مخصوصا اگر تحقیقات جالب خود را نیز به آنها ارائه کنید. این طوری ما و سردبیر سایت نقطه نظر هم در جریان این تحقیقات قرار می گیریم.در ضمن چون سردبیر ،کنترلی بر روی رسانه های عمومی کشور ندارد، مطمئن باشید که همه بهاییان آنها را خواهند خواند(چه سردبیر بخواهد و چه نخواهد) و شاید منظور شما که هدایت نفوس است نیز محقق شود.یک راه دیگرهم وجود دارد و ان مراجعه به مجامع بین المللی است که همیشه مشتاق تحقیقات جدید و جالب هستند و در این راه حتی هزینه هم می کنند.
اما مساله مهمتر در باره مناظره این است که چرا مدام صحبت از در هم کوبیدن یک طرف مناظره می شود؟ آیا نمی شود مساله این طور مطرح شود که بیایید از یکدیگر بیاموزیم. من از شما و شما هم از من.ایا به این ترتیب اصول و اهداف تحقیق، که شما برای آن اهمیت زیادی قائلید،بهتر رعایت وتامین نمی شود؟ ایران عزیز، از کدام یک نفع بیشتری می برد؟ در کنار هم بودن و یا در برابر هم بودن؟ شما می دانید که وحدت شیعه و سنی ،به این معنا نیست که همه شیعه و یاهمه سنی شوند.پس چرا این اصل را، به بهاییان تعمیم نمی دهید؟ چه لزومی دارد که بهاییان حتما مسلمان شوند تا به ایران خدمت نمایند؟ بهتر نیست بجای دعوت به مناظره برای محو عقاید طرف مقابل، دعوت به مصالحه برای اعتلای ایران را در دستور کار خود قرار دهیم؟
چهارم- فرموده اید که قادرید ثابت نمایید که (بهاییت یک دین الهی نیست). شخصا بسیار مشتاقم از زبان یک محقق بشنوم که یک دین الهی باید دارای چه مشخصاتی باشد و تقاضا می کنم که نتیجه تحقیقات خود را در این باره عرضه نمایید. مهم نیست که سایت نقطه نظر آن را انتشار بدهد یا نه. کافی است شما ادرس مقاله خود را بدهید .بسیاری از بهاییان از جمله من و به احتمال زیاد ،سردبیر سایت،انرا خواهند خواند.خیلی هم خود را مقید نکنید که در ضمن ان دیانت بهایی را رد کنید.فقط پارامترهای یک دین حقیقی را بنویسید و قضاوت را بر عهده خوانندگان بگذارید که بی گمان وظیفه ای را که بر دوش دارید به بهترین شکل انجام داده اید.می توانید که اسلام را ملاک بگیرید(و بی گمان همین کار را خواهید نمود) و مثلا بگویید که یک دین حقیقی باید:
به خداوند یکتا گواهی دهد
دارای کتاب باشد
دارای پیامبر باشد
دارای پیروان باشد
در بحبوحه سختیها و مصائب نشو و نما یافته باشد
ادیان الهی قبل به آن بشارت داده باشند
ادیان قبل از خود را تایید کند
پیروانش در راه تحقق اهداف آن،از ایثار جان و مال خود دریغ نکنند
دارای احکام مخصوص به خود مانند قبله،نماز،روزه،حج،ادعیه،ارث و ...باشد
به عالم بعد معتقد باشد
به اصول اخلاقی پایبند باشد
فارغ از تعصبات مذهبی،جنسی،قومی،وطنی،سیاسی و غیره،خیر و صلاح تمامی ابناء بشررا طالب باشد
خواهان عدالت برای همه باشد
................................................
.............................................
ملاحظه می فرمایید که به این ترتیب، مساله ساده تر می شود. خوانندگان خود می خوانند و قضاوت می کنند.
پنجم- فرموده اید که اگر سردبیر شکست خورد، باید (انهایی را که گمراه کرده است هدایت کند) خوب بود می گفتید که به چه چیز باید هدایت کند؟ اگر منظورشما دیانت مقدس اسلام است، کدام طریقه و مذهب مورد نظر شماست و آنها به چه اسلامی باید ایمان بیاورند؟ من فکر می کنم که در همان ابتدای تحقیقات، قاعدتا باید برای شما مشخص می شد که بهاییان، همین الان هم به اسلام معتقدند و خواسته شما تحصیل حاصل است. در ضمن شما، حتما می دانید که رد دیانت بهایی، لزوما به معنای اثبات اسلام نیست. چه بسا که شما اصولی را وضع و معیارهایی را، قرار داده و بر اساس آنها، دیانت بهایی را رد نمایید، اما به حکم همان معیارها و قرارها، دیانت اسلام و بلکه کلیه ادیان الهی، مردود شمرده شوندو به این ترتیب نادانسته تیشه بر ریشه اعتقادات خود بزنید. این را خیلی هم بعید ندانید که بسیارند کسانی که این گونه کرده اند و می کنند و کم نبوده اند کسانی که با هدف اثبات اسلام و رد دیانت بهایی آمدند و در اواسط بحث،منکر وجود خدا شدند.
اما در انتها، مطلب مهمی را مایلم در این ارتباط با شما در میان بگذارم. این که فرموده اید که سردبیر( باید بهاییان را هدایت کند ) بسیار عجیب و قابل تامل است که از جوانب مختلف می شود آن را بررسی نمود اما من فقط به یک وجه،که گمان می کنم مهمترین است می پردازم. از سردبیر می خواهید که در صورت شکست خوردن در مناظره، بهاییان را (به دیانت اسلام)هدایت کند.شما قاعدتا قبل از تحقیق در باره دیانت بهایی، تحقیقات مفصلی در باره دیانت اسلام، انجام داده اید پس باید بدانید که هدایت نفوس، به نص صریح قران ،فقط و فقط در ید اقتدار خداوند است و حتی پیامبر اسلام نیز در این مورد مستثنی نیست. خداوند در قران می فرماید:
انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء (56-28)
یعنی:ای رسول ما، چنین نیست که هر کس را تو بخواهی، می توانی هدایت کنی، بلکه خداوند، هر که را بخواهد، هدایت می کند.
این مضامین، که بی گمان از آنها مطلعید، مکرر در قران ذکر شده است مثلا در ( 81-27/و/52-30/و/40-43/و...).حال چگونه شما کاری که در توان رسول خداوند نبود را از سردبیر یک سایت می خواهید؟آیا بهترنبود که هدایت را کماکان، بر عهده خداوند گذاشته و شرط معقول تری را عنوان می کردید؟

نظر خود را بنویسید


من فکر میکنم ما ب

Fereshteh
ارسال شده در : 1387/5/15

من فکر میکنم ما به افرادی مثل نسرین عزیز نیاز داریم تا برای تبادل افکار نه مناظره تمرین کنیم ای کاش شرایط منصفانه مشابه برای همه و در سطوح وسیع تر فراهم میشد موفق باشید

قدر دانی

مهسا
ارسال شده در : 1387/5/12

خیل خیلی خوشحالم به عنوان یک فردی که فضیلت بهایی بودن شامل حالم شده از راه اندازی این سایت که میتواند رفع ابهامات کند و از درگاه جمال مبارک براتون آرزوی توفیق و تایید دارم

جنآب سر دبیر محت

فهیمه
ارسال شده در : 1387/3/20

جنآب سر دبیر محترم نقطه نظر
از جواب مستد ل و زیبای شما بسیار لذت بردم و امیدوارم که سر کار نسرین خانم هم این مقاله رابخوانند و اگر باز هم در نظرات خود پا بر جا بودند و حاضر به مناظره ما هم از خواندن مطالب دو طرف استفاده خواهیم برد با طلب تایید روز افزون برای همه آحاد ملت ایران و باتشکر از شما عزیزان که زحمات بی پایان برای آگاهی ما ایرانیان از قید جهل وتعصب می کشید به خداوند منان میسپارمتان و آرزوی تو فیق روزافزون برای شما دارم .