×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

لایحه دفاعیه ۱۵ شهروند بهایی شیراز تقدیم دادگاه شد+متن کامل لایحه
1393/02/23

برگرفته از: //sahamnews.org/1393/02/260128/

لایحه دفاعیه ۱۵ شهروند بهایی شیراز تقدیم دادگاه شد+ متن کامل لایحه

منتشر شده در سه شنبه, 13می , 2014 | 7:53 ق.ظ

در بهمن ماه سال ۸۹ بود که عده ای از هموطنان بهایی به جرم مسافرت به کشورهای هند و امارات دستگیر و همه آنان پس از بازجویی های مکرر در اداره اطلاعات شیراز٬ روانه زندان عادل آباد این شهر شدند.

اما پس از پیگیری های خانواده ها و تلاش وکیل٬ این ۱۵ تن به قید وثیقه آزاد شدند.

بنا به گزارش خبرنگار سحام٬‌ بنا به آنچه مطرح شده جرم اکثر آنان مسافرت به دبی و نیز کشور هند و بازدید از معبدشان در این کشور بوده است.

همچنین از دیگر اتهاماتی که به این افراد زده شده می توان به تشکیل کلاس برای کودکان زیر پنج سال و نوجوانان و جوانان بهایی اشاره نمود.

با انجام پیگیری های مکرر توسط گیتی پورفاضل٬‌ وکیل این متهمان٬‌ سرانجام آخرین دفاع از ایشان در جلسه هشتم اردیبهشت ماه سال جاری صورت گرفت و خانم پور فاضل نیز لایحه دفاعیه ای را تقدیم دادگاه نموده است.

به گزارش سحام نکته قابل تامل این بود که درست در همان روز دادگاه٬ قبرستان بهاییان در شیراز توسط افرادی خاص تخریب و زیر و رو شده بود.

در حال حاضر علاوه بر گیتی پورفاضل٬ سه تن از وکلای شیرازی نیز به نام های رفوگران٬ طراوت و دادفر از این افراد و اتهامات وارده به ایشان دفاع می کنند.

متن این لایحه که نسخه ای از آن به دست خبرنگار سحام رسیده بدین شرح است:

ریاست محترم شعبه سوم دادگاه عمومی و انقلاب اسلامی شهرستان شیراز

بازگشت به پرونده شماره ۹۱/۱۳۶۵ در پیوند با اتهامهای موکلان بهایی که نامشان در زیر می آید:

خانمها: ۱- یکتا فهندژ ۲ – مژده فلاح ۳- مژگان عمادی ۴ – سُمیترا ممتازیان و آقایان ۵ – هومن زارعی ۶ – نیما دهقان ۷ – کاووس صمیمی ۸ – کامبیزحبیبی ۹- محمد صادق نوریان ۱۰ – فریدعمادی – ۱۱- فرشید یزدانی ۱۲- سام جابری ۱۳- سینا ساریخانی ۱۴- پیام تسلیمی ۱۵- ایمان رحمت پناه ، به استحضارمی رساند.

از آنجا که یک کیفرخواست برای همه متهمان پرونده در پیوند با عنوان یک جرم و انطباق آن با ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی صادرگردیده و همه در یک پرونده و یک جا برای حضور در دادرسی نیز احضار شده اند لذا با نگاهی به کیفرخواست در مقام دفاع از نامبردگان اشعار می دارد:

نخست ناگزیر از تعریف جرم و عناصر تشکیل دهندۀ آن می باشم تا روشنگر این باشد که آیا اعمال و کردار انتسابی به موکلان میتواند عنوان جرم گیرد یا نه؟ در تعریف جرم آورده شده که فعل یا ترک فعلی که موجبات اضرار به جامعه یا افرادی را فراهم کند عنوان بزه دارد و آن دارای عناصر زیر است:

نخستین عنصر تشکیل دهنده هر جرمی عنصر قانونی است یعنی کلیه افعالی که قانون به روشنی زیر چنبره خود گرد آورده و ارتکاب آن افعال را جرم دانسته و برایش مجازات تعیین کرده است لذا «عقاب بلابیان» جرم محسوب نمی شود پس هرگاه فعل یا ترک فعل فردی با عنوان های موجود در قانون مطابقت پیدا کند بزه بشمار می آید. دوم عنصرمادیست، با عنایت به اصل برائت هرگاه بگونه ای از رفتار انسانی فعلی مثبت سرزند که او را متهم جلوه دهد بایسته است اتهام با دلایل ومدارک قانونی غیرقابل انکار که در عنصر قانونی تعریف شده است انطباق داشته باشد در غیر اینصورت اتهام نمیتواند ثابت گردد.

سومین عنصرتشکیل دهنده جرم رکن معنوی و آن داشتن انگیزه ای ویژه و سوء نیّت است که لازمه اثباتش داشتن دلایل و مدارک معتبریست که علت ارتکاب جرم را آشکارسازد.

اکنون باید در جستجوی این سه عنصر در پرونده متهمانی باشیم که افعال و کردارشان بی وجود هیج دلیل و مدرکی عنوان جرم یافته و در کیفرخواست با ماده ۴۹۸ منطبق گردیده است.

با خوانش و ژرف نگری در پرونده هیچ مدرکی که نشانگر اتهام های آورده شده در کیفرخواست باشد نه تنها یافته نشد بلکه به گمانه زنی ضابطان نسبت به متهمان بسنده شده است نوشته ها و دفترها و ابزارهای بدست آمده بهنگام زیر و رو کردن خانه های دستگیرشدگان از سوی ماموران اطلاعات هیچیک دلیلی بر بزهکاری موکلان این پرونده نیست زیرا همه آن نوشته ها و دفترها در پیوند با چگونگی نیایش و ستایش خداوند یکتا و یا شیوه پرورش کودکان و نوجوانان و در سفارش به پاک ماندن و دوری گزیدن آنان از کردارهای ناپسندیست که در جامعه ی آلوده امروز ما روبه گسترش است، می دانیم اعتیاد و فحشاء (مُروسیگری و روسپیگری) در جهان بویژه در کشورما که ثبات اقتصادیش را از دست داده چه بیداد می کند. هنجارشکنی و روبه فزونی بودن بزهکاری در میان نوجوانان و جوانان سرچشمه در تنگناهای مالی با تورم روزافزون یا داشتن پدر و مادر معتاد یا جدایی در خانواده های نابسامان است.

خانواده های هم میهنان بهایی ما برخوردار از روشی نیکو در گرامیداشت پیمان زناشویی و دارای نگرشی ویژه برای آموزش و پرورش کودکان و جوان است این شیوه تربیتی سبب گردیده تا در میان ایشان معتاد یا خلافکار دیده نشود این روش نه تنها برای جامعه آلوده ما بلکه برای جامعه بشری که شوربختانه از نگاهی دچار فقر مادی و به تبع آن فقر فرهنگی شده که هوده آن گسترش مروسیگری و روسپیگریست راه و روشی بس کارساز بشمار می آید، امروز جامعه جهانی در هنجارشکنی و رواج تباهی زندگی جوانان در اوج نکبت و شوربختی بسر می برد بنابراین هر شیوه خوب آموزشی که بتواند هنجارشکنی را کاهش دهد بسیار ارزنده است که باید آموخت و آن را گسترش داد تا شاید جامعه بشری از گرداب اعتیاد و فحشا که هر روز بر دامنه اش افزوده میشود رهایی یابد، اندیشه و کردار و گفتار نیکو را از هر کس که باشد جدای از اینکه آیین و باورش چیست باید آموخت و بکارگرفت مگر کشور مسلمان ایران از شیوه های فن آوری ملل غیر مسلمان که حتی برخی بت پرست هستند برای پیشبرد آماج های انسان دوستانه بهره نمیگیرد؟

چگونه است که ما در این برهه از زمان نباید برای تندرستی جامعه از ارزش های تربیتی هم میهنان غیرمسلمان خویش که آشکارا موفق هم بوده بهره نجوییم و برای این امر آنان را به دادگاه بکشانیم که چرا این روش پسندیده را بکارمی برند. اتهام موکلان و جرایم انتسابی به ایشان فاقد عناصر تشکیل دهند جرم آنگونه که در تعریف بالا آمده است بدلایل زیرمی باشد:

۱ – گردآمدن افراد خانواده دور هم و یا چند نفر از دوستانی که دارای رفت و آمد خانوادگی هستند بدون داشتن هدف سیاسی و یا سوء نیّت و یا عناد با سیستم موجود در ایران جرم بشمار نمی آید بویژه اگر اینگونه گرد آمدن ها تنها برای آموزش دادن جوانانشان وگرامیداشت آنچه خداوند از نیکی ها در اختیارشان گذاشته است باشد که از آنها به شیوه ای درست بهره جویند و آینده روشنی را برای خود رقم زنند، از سویی دیگر نوشته ها و دفترها و آنچه توقیف و در دسترس دستگاههای قضایی و اطلاعاتی گذاشته شده است در محتوایشان نشانی از دشمنی با دستگاه حاکمه یا ترغیب بشورش و یا تبلیغ علیه نظام نیست بلکه محتوایشان ایجاد مهر و صلح و آشتی میان بندگان خداست، افزون بر این تشکیل گروه زمانی از موجبات بهم زدن امنیت کشور به حساب می آید که ترویج فتنه و آشوب کند و جوانان را به بیراهه کشاند.

۲– خواندن پیامهای بیت العدل با کسانی که مادران و پدرانشان به این آیین در سده های پیشین گرویده و با دستورها و باورهایش رشد یافته و بالیده اند را که نمیتوان عنوان جرم داد بویژه آنکه در اصل بیست و سوم قانون اساسی تفتیش عقاید ممنوع و هیچکس را نمیتوان بصرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرارداد، چگونه است که بهاییان بدلیل داشتن باوری وعقیده ای که تنها بوی انسانیت میدهد گروه گروه دستگیر و به دادگاه کشانیده و مورد ایذاء قرار می گیرند؟

۳- گزارشهای ضابطان دادگستری تنها استنباطِ بدون سند و مدرک است ایشان در پندار خویش اعمال و کردار متهمان را بصِرف مسافرت به خارج که برخی بیشتر برای سیاحت یا دیدارهای خانوادگی بوده است جرم دانسته و باز هم در پندارخویش بدون در نظرگرفتن اصل برائت باروش های غیرانسانی در گرفتن اقرار از هیچ فشاری نه تنها فروگذار نبوده اند که حتی برخی از آقایان اظهارمیدارند افزون بر فشارهای روحی برخورد فیزیکی هم در بازجویی ها با آنان شده است زهی افسوس شاهد چه بیدادی در این برهه از زمان هستیم ارزشها و کرامت انسانی چگونه لگدکوب می شود و مردمی که به باور خویش برای حفظ حقوق و نگهبانی از شأن انسانی می کوشند چه می بینند.

۴- یکی ازجرایم انتسابی به موکلان راه اندازی شبکه و ارتباط با بیت العدل است، با توجه به اینکه از سال ۱۳۸۵ بهاییان هیچ تشکیلاتی ندارند، پیامهای بیت العدل را در رایانه می بینند و یا یکی از افراد بهایی پیام ها را پرینت گرفته و در جمع خویش می خوانند که این امرعنوان تشکیلات بخود نمی گیرد زیرا راه اندازی تشکیلات مستلزم ابزارهایی است که این متهمان ندارند از جمله داشتن جای مشخص و عضوگیری و انتشار خبرنامه و غیره که چنین موردی در پرونده به چشم نمی خورد، کتابها و نوشته ها و اشیاء توقیف شده همه و همه شخصی بوده است که باید به صاحبانشان بازگردانیده شود.

۵- تقسیم بندی شهر نیز از جهت این بوده که بهاییان هر منطقه بتوانند با یکدیگرآشنا شده و مراوده داشته باشند، هیچ گاه نیز در پی تغییر باور یک غیربهایی و نیز ترغیبش به بهاییت نبوده اند در پرونده نام کسی که خانواده اش بهایی نبوده و بهایی شده باشد یافته نمیشود زیرا موکلان در پی تبلیغ باورهایشان نبوده و نیستند.

۶- در کیفرخواست چنین آمده که شماری مسلمان شیعه جذب اهداف بهاییت شده اند بی آنکه حتی از یک نفر نام برده یا کسی ادعا کرده باشد که یکی از موکلان در صدد تغییر در باورش بوده و رفتاری داشته که او را جذب کند، شوربختانه در اینگونه پرونده ها وهم و خیال نقشی پررنگ تر از واقعیت و سند و مدرک متقن دارند زیرا ضابطان با گزارش های غلیظ می کوشند افکار و اندیشه و برداشت های شخصی خویش را بدون ارائه دلیل و مدرک محکمه پسند در پرونده بگنجانند تا به هر طریق ممکن مجرم بودن متهم را به دادگاه بقبولانند.

۷- از آنجا که هر ایرانی جدای از اندیشه و باوری که دارد از حقوق شهروندی برخوردار است و نیز برابر اصل سی و هشتم قانون اساسی هیچکس را نباید با شکنجه روحی یا جسمی وادار به اقرارکرد و اینگونه اقرارهای زوری فاقد ارزش و اعتبار قانونیست و متخلف از این اصل باید طبق قانون مجازات شود لذا موکلانی که در هنگام بازجویی در فشار روحی قرار گرفته یا با برخورد فیزیکی روبرو بوده اند درخواست محاکمه و کیفر باز جویانشان را دارند هرگونه کوتاهی در این خصوص مردم جامعه را نسبت به عدالت اسلامی بدبین خواهد کرد. شوربختانه پس از انقلاب به دلیل سلیقه ای عمل کردن برخی از دست اند کاران بویژه در دستگاه های حساس قضایی و اطلاعاتی کشور، مردم شاهد رخدادهای ناموجهی بوده اند که با گذر زمان هرچند زخم آن التیام لیکن چون سالکی بر پیکر جامعه نشسته که یادشان نمی رود این روند تلخ که همچنان ادامه دارد نه تنها موج نارضایتی ها را هر روز گسترده تر می سازد بلکه روزی چشم می گشاییم که دیگر جای سالمی بر پیکر پُرسالک و رنجدیده سراغی نیست.

از نظر ماموران گزارشگر، با اقرارهای گرفته شده آنچنان که در بالا اشاره شد جرم از دیدگاه آنان محرز و متقن شناخته شده است لیکن آنجا که پرونده نزد قاضی که انسانی است سرد و گرم چشیده و آگاه به امور می رود تا سلامت شاخصه های این گونه احرازها روشن شود برای متهمان ایجاد دلگرمی می کند و می دانند که هر حرکت یا کرداری نمی تواند عنوان جرم گیرد و زندگی بیگناه و یا بیگناهانی را تباه سازد.

در ساختار پرونده هایی از این دست با گزارش بی سند و مدرک و یا مدارکی که وجه قانونی ندارند از سوی ماموران اطلاعات که تنها به سلیقه و باور و استنباط شخصی و برداشت سلیقه ای باز میگردد نقش پررنگی را ایفا می کند، بیان اینکه دلایل محرمانه و قابل بازگویی حتی در محضر دادگاه نیست این نقش مجهول در سیستم قضایی روند دادرسی را بیش از پیش مخدوش می سازد زیرا متهم نمی داند با کدام دلیل مستند گناهکار و مستوجب کیفرگردیده است زیرا هر اتهامی باید با مدرک و یا مدارک مستند و قابل رؤیت به اشخاص وارد آید تا بتوان متهم را به محاکمه کشید و تنها اطلاع دادرس از مدارک بدون رؤیت متهم و وکیل او کافی و وافی برای دادرسی نیست در غیر اینصورت فرشته عدالت نمی تواند با چشمان باز و بینا شاهد یک دادرسی دادگرانه باشد. خوشبختانه واژه های زبان شیرین پارسی دارای بار معنایی ژرفی است که گاه از نگرش به آنها غفلت می شود مانند واژه داد یا دات به معنی قانون پس دادرس کسی است که به داد ستمدیده ای می رسد و در محلی بنام دادگاه دادخواهی اش مورد بررسی و برایش دادنامه نوشته می شود و یا دادستان، دادیار و غیره… که همه واژه های جدا شده با پسوند و یا پیشوند از «داد» برای هر کسی که با این واژه ها سروکار دارد و خویشکاری ویژه ای بدوشش گذاشته شده را باید بشیوه ای خداپسندانه بانجام برساند تا مبادا بر دادخواهی بیداد رود.

اینک با توجه بگفتار بالا و متن کیفرخواست که بر مبنای گزارش ماموران اطلاعات برای موکلان صادرشده بدفاع از تک تک موکلان خود می پردازم.

۱- آقای محمد صادقی نوریان فرزند حبیب الله

به اتهام برهم زدن امنیت بر اساس داشتن رابطه مخفی با دیگرهمکیشان خود و رابطه با تشکیلات خارج ازکشور.

موکل در کلیه بازجویی های بعمل آورده شده اظهارداشته است ارتباط من با پویا موحد از زمانیست که خانواده پویا در کرج ساکن شدند و بدوران نوجوانی و جوانی من بازمی گردد و چون متولد شیرازاست خانواده اش با بهاییان شیراز خویشاوند و یا دوست بودند و هر از گاهی هم با خانواده اش بشیراز سفر می کرد من نخست با آقای آکاووس صمیمی درجریان کاری بوسیله پویا آشنا شدم و سپس چند تنی را نیز در رفت و آمد کاری شناختم تا آنکه دستگیرشدم و اکنون همه متهمان دستگیر شده را می شناسم، چندی بعد پویا موحد برای ادامه تحصیل بخارج رفت و من در اثر دوستی با برخی مانند هومن زارعی و پیام تسلیمی با هم بسفر رفتیم و با پویا هم دیدار تازه کردیم، پویا عضو هیچ گروه و تشکیلاتی نیست ما پیام بیت العدل را جمعی می خواندیم و با هم به نماز و نیایش مانند هر بهایی دیگری می پرداختیم.

در دفاع ازمتهم بالا باید بعرض دادگاه محترم برسانم که همه خانواده های بهایی ساکن هر شهری که باشند به دلیل کم بودن شمارشان یکدیگر را می شناسند و برای خواندن نماز و نیایش گردهم می آیند این عمل نمی تواند جرم تلقی گردد زیرا هرگز برهم زننده امنیت جامعه یا کشور نیست چون اصول قانون اساسی و از سویی نیز حقوق شهروندی انجام فرایض دینی را برای اقلیّت ها پذیرفته است، سفر موکل به دوبی یا هند و نیز دیدار از پویا موحد که سرگرم درس خواندن است حتی اگر عضو یک گروه دینی هم باشد چه زیانی می تواند برای کشور ایجاد کند وقتی که این گروه فاقد هرگونه تشکیلاتی در ایران است، در پاسخ و پرسشی که دادگاه از موکل بعمل آورد گفته شد از خط قرمزها عبور کرده است در حالیکه مرز بین خط قرمز با سایر رنگها را قانون مشخص نکرده و از آنجا که ما با مّر قانون سر و کار داریم نمی توانیم خط قرمزها را بسلیقه خویش ترسیم و تعیین کنیم چون ممکن است کسی که باورهایش به افراط رسیده حتی نفس کشیدن را هم برای بهاییان خط قرمز بداند، اگر در احکام آنان حقوق اجتماعی زن و مرد مساوی اعلام و هیچ یک را بر دیگری برتری نداده برای برخی از مسلمانان طالبانی و یا القاعده که باورهای افراطی خارج از زمان کنونی دارند خط قرمز است این خط را موکل من ایجاد نکرده بلکه در یکصد و شصت سال پیش در کتاب های دینیشان آمده که در زمان خود و نیز برای افراطی های مسلمان امروز هم ناروا و پذیرفتنی نیست، اگربپذیریم که قوانین باید با خواست و نیاز زمان جامعه را متحول سازند باید نگاهی به پیرامون خویش بیاندازیم و ببینیم در کجای زمان تاریخی ایستاده ایم، کشوری با چندین هزار سال مدنیت و فرهنگی پربارکه افتخارصدور نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر را دارد آنهم بدست مرد بزرگی که چشم جهانیان حتی امروزیان را با باورهایش شگفت زده کرده و آرامگاهش در آژگاه این استانِ پُربرکت قرار و چهار گوشه اش نشان از کرامت واقعی انسان دارد و باین سرزمین شکوهی دیگر بخشیده آیا سزاوار است گروهی از فرزندانش بسایر فرزندانش تنها به گناه داشتن باوری دیگر که مورد پسندنشان نیست ستم روادارند و آنان را بجرم عقاید و باورهایشان به زندان بکشانند و غل و زنجیر به دست و پایشان بندند؟

۲-آقای هومن زارعی کُدویی فرزندنعیم

موکل در محضر دادگاه اتهام خویش را نپذیرفته و بر این باور است که دوستی با آقای محمد صادق نوریان و دیگرانی که با او همسفر دوبی و هند بوده و در جریان سفر تفریحی با آقای پویا موحد دیداری تازه کرده اند جرم محسوب نمیشود و هیچ فعل یا ترک فعلی که مخالف قانون باشد از وی سرنزده است. وی خود را مطیع قانون جاری کشورمی داند و از آنجا که پیوسته اصل بر برائت است مگر خلافش ثابت شود لذا اگر در دادگاه مدرک یا مدارکی دال بر ثبوت جرم ارائه نشود متهم از اتهام بری می گردد. در پرونده مدرک استواری که ثابت کند کردار موکل که تنها مسافرت با دوستان هم کیش خود به دوبی و هند بوده جرم است دیده نشده تا بر آن پایه دفاع محقق و جنبه قانونی آن رعایت گردد در پرونده هیچ سندی مبنی بر وقوع جرم دیده نمیشود جز اتهام زنی یکطرفه و استنباط از اینکه پویا موحد بشما بهاییان آموزش میدهد، در حالی که هموندی شخص مذکور در هیچ تشکیلاتی با مدرک و دلیل ثابت نشده است.

موکل و برادرش قهرمانان جودوی ایران هستند لیکن بجرم بهایی بودن از انتخاب برای مسابقه گزینش نمی شوند، بیاد دارم قاضی محترم در آخرین جلسه دادگاه به موکلانم در حضور دیگر وکلا فرمودند: «شما ها بجرم عقیده محاکمه نمیشوید بلکه کردارتان غیرقانونی بوده است» امّا در راستای اثبات این اعمال هیچ مدرک و دلیل محکمه پسندی ارائه نکردند و امّا باید به استحضار آن مقام عالی که شغلی خطیر بعهده دارند برسانم مرز باریکی میان «داد و بیداد» موجود و بایسته آنست دادرس گرامی آنرا دریابند که موکلان درحقیقت امر بجرم عقیده و باور و آیینشان از حقوق اجتماعی محروم و حق شهروندی را ازدست داده و میدهند زیرا موکل مذکور در آزمون سال ۱۳۸۶ دانشگاه آزاد در رشته گارگردانی و تاتر قبول لیکن اجازه ثبت نام نمی یابد و نیز برادر کوچکش خشایار در سال ۱۳۹۰ که دانشجوی رشته معماری دانشگاه غیرانتفاعی آپادانا بوده بجرم بهاییگری اخراج میشود و همچنین نامبرده عضو تیم ملی جودوی نوجوانان و جوانان بوده که از آنجا نیز بیرون رانده میشود. ریاست محترم دادگاه جامعه با وجود انسان های سالم و فرهیخته اعتلا می یابد بویژه اگر تعاطی و برخورد افکار در آن جریان داشته باشد، در یک جامعه ایستا که علم و عالم محل جولان ندارند نمیتوان انتظار توسعه و پیشرفت داشت هر جامعه ای بوسیله دانشمندانی که نظریه ای تازه ارائه میدهند متحول میشود. جوانان هر کشوری سرمایه های بی بدیلی هستند برای توسعه پایدار و دلیل آنکه ما پس ازشصت و اندی سال که از نخستین برنامه توسعه میگذرد نتوانسته ایم توانایی های خود را بمنصه ظهور برسانیم و کشور را از فقر روزافزون نجات دهیم آنست که ازمغزهای خلاق جوانانمان بهره کافی نبرده و پیوسته تعهد را بر تخصص و تعقل برتری داده و نتوانسته ایم مدیران مدبّر و مردان و زنان آفرینگر را با برنامه ای کارساز تربیت کنیم. برخی ازموکلان من در زمره همان آفرینگران هستند که ببازی گرفته نشده و از یارمندیشان جامعه بی بهره مانده است در خصوص آقای هومن زارعی باید بگویم که نه تبلیغ علیه نظام کرده و نه علیه امنیت کشور گام برداشته که مستوجب مجازات باشد تنها گناهش خواندن پیام بیت العدل و انجام دعا و نماز با همکیشانش است.

۳ – آقای نیما دهقان منشادی فرزند سعید

موکل اتهام های انتسابی را نپذیرفته و بر این باور است که کشورش را دوست دارد و هرگز عملی که دال بر تبلیغ علیه نظام یا علیه امنیت باشد برنداشته است او به کودکان و نوجوانان بهایی درس میداده و هرگز در صدد جذب کسی به بهاییت نبوده و نیست، شوربختانه در بازجویی های اطلاعات هر متهمی که منزلش در محله ای از محله های شیراز است یکی از اتهام ها وارده اش اداره آن بخش از شهر بوده که با واقعیت فاصله زیادی دارد زیرا تنها اتفاقی که در محل رُخ میداده جمع شدن بهاییان آن منطقه در خانه های هم برای انجام نماز و نیایش بوده و هست و این اتهام به تک تک متهمان زده شده است، آقای دهقان از دوستان پویا موحد و همسن و سال اوست و هیچ یک در گروه یا تشکیلاتی عضو نیستند و ارتباط ندارند او و همسرش خانم ژینوس فناییان با فرزندشان برای گردش به دوبی می روند و چون قصد ماندن یکماهه داشته اند با ورود برخی دیگر از دوستان مواجه میشوند و برابر معمول پیام های بیت العدل را خوانده و سپس به دعا می پرداخته اند برای ثبوت اتهام ایشان هیچ مدرک قابل قبولی در پرونده نیست تا ملاک جرم قرار گیرد.

۴ – خانم مژده فلاح فرزند علی

اتهام او نیز مانند دیگر متهمان تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت عنوان شده است، نامبرده اتهام را نپذیرفته و اعلام داشته که پویا موحد را تا زمانی که برای گردش با همسرش آقای فرید عمادی به دوبی نرفته بوده نمی شناخته است او با فرزند دوساله اش در هیچ یک از نشست های خوانش پیام بیت العدل و نماز و نیایش به سبب بیتابی کودکش نمی توانسته شرکت کند زیرا باید از بچه نگهداری می کرده است او عضویت در هیچ گروه و دسته و حلقه ای ندارد و چون ان از سال ۱۳۸۶ منحل اعلام شده لذا هیچیک از بهاییان کار تشکیلاتی نمی توانند داشته باشند از آنجا که بهاییان کار سیاسی نمی کنند و به ایشان دستور داده شده است در سیاست کشور دخالت نکنند لذا حتی یک بهایی دیده نشده در مسایل سیاسی شرکت داشته باشد، در مورد نامبرده نیز دلیل و مدرک مناسب اتهام در پرونده دیده نشده است.

۵ – مژگان عمادی فرزند محمد

موکل خواهر آقای فرید عمادی است، هنگامی که ماموران به خانه اش می ریزند ابتدا آنان را سارق می پندارد و بعد متوجه می شود که برای چه امری آمده اند مانند متهمان دیگر از رفتار نامناسب ماموران می گوید و اینکه برگه جلب را نشان نمی دهند و رفتاری خشن دارند او نیز مانند سایر موکلان پس از بازداشت به انفرادی هدایت می شود کودکی خردسال دارد که بهنگام دستگیری مادرش دچار شوک گردیده است با خانواده برادرش و نیز گاه با دیگر دوستان بهایی که برخی ارتباط خویشاوندی دارند و باتفاق همسرش مراسم دعا و نماز برگزار می کنند. در پرونده اش مدرک یا مستندات پذیرفته ای که حاکی از ثبوت اتهام هایش باشد دیده نشده است.

۶ – خانم یکتا فهندژ فرزند محمدعلی

موکل اعلام داشته که بدلیل علاقه ای که به کشورش دارد هرگز مرتکب اقدامی دال بر تبلیغ یا علیه امنیت نشد و کاری خلاف عرف و اخلاق انجام نداده جز آنکه مانند هر بهایی معتقد به آیینش به فرایض دینی خود احترام گذاشته و در راستای قرب بخداوند متعال بهمه اطرافیان محبت ورزیده و با صداقت عمل کرده است کلاس برای اطفال نداشته ولی برای توانمندی نوجوانان که براه خلاف کشیده نشوند همراه با خانواده مسایل تربیتی را مطرح و بحث و بررسی می کرده است، مدت هشتاد و دو روز در بازداشت بوده است و یکی از دلایل خشونت ماموران بخود را شکایت علیه اخراج شدنش بجرم بهاییت از دانشگاه میداند، او طالب حق و حقوق انسانی خویش است لیکن هنگام بازجویی به وی میگویند بهاییان هیچ حق و حقوقی ندارند باید از کشور بروید در حقیقت از نگاه برخی هم میهنان تندرو ما که افکار طالبانی دارند انسان ها به مسلمان و غیرمسلمان تقسیم می شوند و غیرمسلمانان از برخی حقوق بی بهره و بعضی دیگر هیچ حقوقی ندارند، آنان از یاد برده اند کرامت انسانی یعنی هر انسانی که بدنیا پامی گذارد جدای از جنسیت و رنگ و نژاد و قوم و قبیله از ارزش انسانی بهره دارد و از حقوق کامل برخوردار است ما نمی توانیم به شماری از هموطنانمان بگوییم چون باورهای شما را قبول نداریم حق و حقوقی ندارید و باید از کشور بروید، با شنیدن چنین سخنانی این نکته به ذهن متبادر می شود چه کسی ششدانگ کشور ایران را بنام گروهی خاص سند زده و یا در حباله نکاحشان آورده که به خود اجازه میدهند شماری را ایرانی ندانند، بیرونشان برانند و همه چیز را از آن خود بدانند، در حالی که قانون هر کسی را که تبعه ایرانست را ایرانی میداند و برایش حق و حقوقی قایل و باید در دفاع از ارزش های انسانیش بکوشد، زردشتیان و بهاییان نه مانند مسیحیان ارمنستان را دارند و نه مانند یهودیان اسراییل را که وقتی بگویید بالای چشمشان ابروست به آنجا کوچ کنند، ایران که برای منِ ایرانی مسلمان عزیز است برای هموطنان دیگر زردشتی و بهایی عزیزتر است زیرا پیام آورانشان در این سرزمین متولد شده و بالیده است و جایی غیر از اینجا ندارند ما مسلمانان ایرانی که پیامبرمان در حجاز متولد و همانجا به پیامبری مبعوث شده اند و سپس با شمشیر خلفای راشدین کشورهای دیگر فتح شده هرگز سرزمین حجاز را مِلک تلق خود ندانسته و زبانمان را برای خوشآمدشان تغییرندادیم، چگونه می توانیم به ایرانیانی که در این کشور ریشه های سترگ دارند بگوییم بروند، همین قدر که ارزش مغزهای جوانانمان را ندانسته و فراریشان داده ایم بسیاری از نخبه ها را با اعمال و کردار نادرستمان از وطن رانده و دو دستی تقدیم بیگانگان کرده ایم کافیست بهتراست از این پس برای دیگران نسخه نپیچیم و بگذاریم مردممان سر آسوده به بالین بگذارند و بفکر کوچ نباشند. و امّا در مورد خانم فهندژ نیز مدرک و دلیل موجهی که نشان از بی قانونی اعمالش داشته باشد در پرونده موجود نیست.

۷ – آقای سام جابری فرزند احمد

نامبرده اعلام کرده است که من جز ارتباط کاری رفت و آمد با کسی ندارم از بامدادان تا شامگاهان در حال برق کشی ساختمان ها هستم و فرصت شرکت در هیچ محفل و مجلسی برایم نیست آقای عمادی را می شناسم زیرا کارش ساختمان سازی است، من فرایض دینی خود را در خانه ام انجام می دهم و پایبند باورهایم هستم در هیچ دسته و گروه یا تشکیلاتی عضویت ندارم اما مامور اطلاعات که پس از دستگیریم کتک مفصلی زد و گویی دق دلش را که از دیگران داشت سر من خالی کرد شاید برای اینکه جثه ای قوی دارم و بنظرش باید زهر چشمی می گرفت بهرجهت از من با مشت و مال حسابی پذیرایی کرد. موکل انسانی سر براه و کارگری کوشاست، سر در گریبان خود دارد، ماست خودش را می خورد و به کار کسی هم کار ندارد امّا نمی دانم در خصوص ماموران اینچنینی چه باید گفت و چه باید نوشت که بی هیچ پاسخی به هیچ مرجعی مردمی را چه با گناه یا بی گناه دستگیر و با مشت و لگد پذیرایی و به انفرادی می فرستند، شنیدن اینگونه سخنان دل هر انسانی را به درد و سر را به خشم وا می دارد، چگونه ننویسم که در کشورعزیز من قانون برای شماری اطاعتش واجب و برای شماری دیگرحاجب است چون در پناه آن حجاب فراتر از قانون عمل می کنند و کسی هم گوششان را نمی پیچاند که چرا؟ وضع این موکل نیاز به قلمفرسایی ندارد و به قول شاعر «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»، او نه در حلقه ای پیام بیت العدل را خوانده نه به هند و دوبی مسافرت سیاحتی زیارتی داشته، نه در محفل و مجلسی برای نماز و نیایش شرکت داشته است و نه این اتهام ها قامتش را آراسته است پس بی دلیل گرفتار آمده شاید برخلاف نظر ریاست محترم دادگاه تنها برای این با مشت و لگد پذیرایی شده که دیانتش بهایی است.

۸ – آقای فرشید یزدانی فرزند جمشید

موکل آقای پویا موحد را نمی شناسد و هیچ سفری هم به خارج از کشور نداشته و پیام های بیت العدل را هم نصفه نیمه خوانده است وی چنان درگیر کار و خانواده اش است که فرصت کمی برای شرکت در محافل و مجالس همکیشانش را دارد او می گوید نمیدانستم رفت و آمد خانوادگی و خواندن نماز و دعا در کشورم جرم است از هر وکیلی ماده قانونش را پرسیدم گفتند چنین قانونی نداریم، هرچه می اندیشم چه گامی خلاف نظم عمومی و تبلیغ علیه نظام و امنیت کشور برداشته ام عقلم بجایی قد نمی دهد زیرا ارتباط من با سایر همکیشان بخاطر دوستی و خویشاوندیست، کاری به سیاست کشور ندارم و هرگز بهیچ گروه و دسته سیاسی وارد نشده ام اما ماموران امنیتی پس از دستگیری با فحش و کتک پذیرایی مفصلی کردند. حقیقت اینست موکل بخارج از کشورسفرنکرده و بدلیل کمردرد شدیدی که دارد نمی تواند در جایی آرام و قرار گیرد و یا چند ساعت روی صندلی بنشیند، از سر کار که می آید در خانه به استراحت می پردازد و تنها گاهی در روزهای تعطیل صله ارحامی بجای می آورد. در مورد نامبرده نیز دلیل کافی و مدرک و مستندی که سبب اثبات اتهام باشد در پرونده اش وجود ندارد و بری از اتهام تبلیغ علیه نظام و امنیت کشوراست، شوربختانه قریب باکثریت موکلان از رفتار ناپسند بازجو و نیز ماموران امنیتی شکایت دارند، آیا فریاد این ستمدیدگان بگوش مسئولان میرسد؟ بیاد شعر دوران دبستان که می خواندیم:

پیر زنی را ستمی در گرفت دست زد و دامن سنجر گرفت و اینکه …….

شحنه مست آمده در کوی من زد لگدی چند فرا روی من و………….

رطل زنان دخل ولایت برند پیرزنان را به جنایت برند. آیا دخل ولایت برانی که دستگیر می شوند با مشت و لگد و ناسزای حضرات حالشان گرفته می شود یا به خاطر زرنگی و پول های حرامی که به جیب زده اند از مامورانشان کُرنِش می بینند؟

۹- خانم سومیترا ممتازیان فرزند بدیع الله

خانم ممتازیان نه گروهی تشکیل داده و نه در دسته و تشکیلاتی عضو بوده است و نه تا زمان دستگیری با متهمان آشنایی داشته است تنها دو نفر از بهاییان را می شناخته که با وی نسبت خویشاوندی دارند. نامبرده اهل مازندران و بدلیل پیدا کردن کار از سال ۱۳۷۹ در شیراز اقامت گزیده است و در یک عینک سازی کار می کند از نظر سلامتی جسمی دچار مشکل گردیده و پس از عمل جراحی سرطان غده تیرویید تا پایان عمر باید داروی تجویزی را مصرف کند پزشک معالجش بیماری او را صعب العلاج تشخیص داده است. وی سالها مشتری دکه روزنامه فروشی بوده بنام ابراهیمی که تصور می کرده این خانم زردشتی است وقتی متوجه میشود بهایی است اظهار اشتیاق میکند که در جلسه دعا شرکت کند ولی دو جلسه بیشتر نمی رود و موکل هم دیگر او را نمی بینند بنظر میرسد این آقای روزنامه فروش قصد کنجکاوی داشته تا ببیند نیایش بهاییان با چه حال و هوایی و چگونه برگزارمیشود زیرا پس از دو جلسه دیگرکسی او را نمیبیند، متهم نیز مانند سایرین نه سابقه کیفری دارد و نه هرگز قصد برهم زدن امنیت و تبلیغ علیه نظام را، بلکه بدلیل بیماری بیشتر به استراحت پرداخته و کمتر در حلقه و محفل های بهایی شرکت می کرده است، مراسم دینی خود را در خانه و به تنهایی انجام می دهد زیرا تا ساعت هشت و نیم شب کار می کند و خسته بخانه باز میگردد، تنها یک بار به نیّت سیر و گشت مانند برخی از ایرانیان که باغ دلگشایشان کشورهای حاشیه خلیج همیشه پارس است به امارات برای تفریح و سیاحت سفر کرده است و مدرک و مستندی که حکایت از اثبات اتهام منتسبه باشد در پرونده دیده نمیشود تا عنوان جرم پیدا کند.

۱۰ – آقای ایمان رحمت پناه فرزند اسکندر

موکل اتهام های انتسابی را رد کرده نمی پذیرد و بر این باور است که هرگز قصد و نیّت برهم ریختن نظم و امنیت کشورش یا تبلیغ علیه نظام را نداشته است، کلیه وسایلی که از خانه او برده اند تعدادی کتاب دینی بوده که به امانت برای خواندن نزدش مانده و تخته (وایت برد) هم متعلق به صاحب خانه قبلی بوده که با تعدادی اسباب دیگر جا مانده است، او در میان همکیشانش فردی متدین و به درستکاری و درست اندیشی شهرت دارد می گوید کار تشکیلاتی نکرده و نمی کند و عضویت در هیچ گروهی را هم ندارد لیکن در باورهایش نسبت به آیینی که دارد استوار و راهی را می رود که احکامش او را راهبری می کند، فرصت برای خوانش نوشته و کتاب های دینی می گذارد و مانند هر بهایی مؤمن فرایضش را انجام و گاهی هم در نشست های نماز و نیایش جمعی شرکت می کند، اعتقادی به تحمیل عقیده ندارد حتی به اطرافیان نزدیک خود و تاکنون هم بکسی پیشنهاد یا تکلیف و یا تبلیغ نکرده که بهایی شود، می گوید از کودکی با نیما دهقان بزرگ شده و با هم بسیار دوست هستند خود را موظف به اطاعت از قوانین و مقررات کشورش می داند و نمی دانسته که انجام واجبات دینی اش روزی عنوان جرم گیرد و او را به زندان کشاند، پایبند این عقیده است که هرکس حق انتخاب دارد و آزادی های فردی و مشروع را نباید از انسان ها دریغ گردد تا هرکس بتواند با خرسندی در سایه آیینی که برگزیده راهش را انتخاب و زندگی کند. مدارک و مستندات پرونده مبیّن وقوع جرم از سوی وی نیست تا اتهام انتسابی ثابت گردد.

۱۱ – آقای کامبیز حبیبی فرزند عبدالله

موکل اتهام تبلیغ علیه نظام و علیه امنیت کشور را نپذیرفته و عنوان می کند اگر با همسرش به هند سفر کرده برای آن بوده که در مراسم ازدواج برادر همسرش شرکت کنند و برای کارهای تجاری خود نیز به امارات رفته و تنها یک بار با پویا موحد دیدار داشته که طی آن پیام بیت العدل را با هم مرور کرده اند او اعلام می دارد تصور نمی کرده خواندن پیام و دیگر نوشته ها و کتاب های دینی جرم تلقی گردد، البته پیرو نظر وی باید گفت انجام مراسم و مناسک دینی یک فریضه فردیست که پیروان هر آیینی برابر مراسم خود آداب دینیشان را برگزار می کنند و در هیچ کجای دنیا نمی تواند جرم بشمار رود و نیز رابطه انسان با خدایش و مقدسان آیینش امری خصوصی است و کسی نمی تواند مانع شود، بالاخص که موکل هیچ اقدامی که بوی تبلیغ دهد و یک غیر بهایی را وادار به گرویدن به بهاییت کند نکرده و صِرف مسافرت بخارج از کشور هم نمی تواند کاری غیر قانونی انگاشته شود از سویی دیگر هرگز فعالیّت سیاسی نداشته و در هیچ گروه و تشکیلاتی عضویت ندارد لذا اتهام های انتسابی بدون دلیل و مدرک قانونی نمی تواند ثابت و جرم تلقی گردد.

۱۲ – آقای پیام تسلیمی فرزند ضیاءالله

موکل در سال ۲۰۰۹ میلادی برای دیدار از خواهرش که در کشور هند دانشجو بوده با همسر و دخترش به آنجا سفرکرده و از معبد لوتوس نیز که محل مقدس بهاییان است دیدن کرده است، در پی ترغیب یا جذب افراد غیربهایی به آیین خود نبوده در هند با خانواده راجا آشنا می شود که این دوستی تاکنون ادامه داشته است لیکن هرگز گرویدن به بهاییت را تشویق نکرده زیرا بر این باور پای می فشارد که هر کسی باید آزادانه آیین خود را برگزیند و با چشم باز راهش را انتخاب کند، در هیج جمع و تشکیلاتی عضویت ندارد و هرگز تبلیغی علیه نظام و اقدامی علیه امنیت کشور نکرده است و پیوسته خود را مکلف به پیروی از قوانین کشورش دانسته و گامی خلاف این منظور برنداشته است، سرزمینش را بشدت دوست می دارد، روابطش با دیگر بهاییان یا از روی دوستی و یا علقه خویشاوندیست، اوایل انقلاب زمانی که هشت سال بیشتر نداشته گروهی از خدا بیخبر خانه پدریش را به آتش می کشند (لابد بدینوسیله خواسته اند بزعم خود با کشتن کافران جایی در بهشت موعود برای خویش دست و پا کنند) و این موضوع بی گمان اثر بسیار بدی در ذهن کودکانه وی بجای گذارده است، اعمال و کردار برخی عرق شرم بر جبین می نشاند و انسانیت را تا حدّ دیو و دَد به پایین می کشاند، تعصّب و پیوَرزی گاه چشم ها را کور و گوش ها را کر می سازد و کرامت انسانی را در دست بعضی جاهل نابود می کند. می گویند انسان در پی تکامل و پیشرفت است امّا من در کشور خویش این پیشرفت را نه در فنآوری های شگفت انگیز بلکه در چگونگی فکر و اندیشه آدمیان جستجو می کنم و می بینم که در کشور من احترام واقعی به کرامت انسانی به دوهزار و پانصد سال پیش باز می گردد که مردم بیشمار در زیر یوغ بندگی و بردگی جان می دادند امّا مردی فرهیخته از سرزمین من برخاست و رسم بردگی را که در همسایگانمان رواج داشت برانداخت او انسان ها را به ارزش وجودیشان آگاه ساخت و کرامت را بایشان بازگردانید، بزرگترین افتخار نه ساختن تانک و موشک است و سفینه های فضاپیما بلکه افتخار در اینست که ذهن جامعه بشری را از تعصّب و پیورزی پالود و ارزش های واقعی را جانشین خرافات و دُژاندیشی کرد و این تنها از آنِ سرزمین ماست که پرچمدار تمدنی دیرینه و فرهنگی غنی بوده که در اثر یورش همسایگان بیابانگرد گرسنه و گله داران بی تمدن که هر دو چادرنشین بودند و بوی مدنیّت به مشامشان نخورده بود چنان آلوده گشت که تا به امروز به احترام و کرامتی که باید دست نیافته وکوته نگری و کوته اندیشی جایگزین بلندنظری و مهرورزی گردیده است. خوشبختانه هم میهنان بهایی ما این کوته بینی را به همه مردم تسرّی نمی دهند و می دانند که فقر فرهنگی از آموزش نادرست سرچشمه می گیرد که باید اصلاح شود. موکل در محضر دادگاه اتهام های وارده را نپذیرفته دلیل و مدرک قانع کننده نیز در این راستا برای اثبات اتهام در پرونده دیده نمی شود در پایان باید اضافه کنم که نامبرده به بیماری سرطان غده تیروئید دچار و تحت نظر پزشک معالجش می باشد که مدارک پیوست لایحه می باشد.

۱۳ – آقای سینا ساروخانی فرزند عین الله

موکل جوانیست بیست و دو ساله که بهمراه دایی خود آقای سام جابری به شغل برقکاری اشتغال دارد. فرصت شرکت درنشست های همکیشانش را نداشته و فقط در هفته دو ساعت می توانسته زمان برای خوانش نوشته ها و نماز و نیایش بگذارد، بوسیله دایی خود با آقای نیما دهقان آشنا می شود، در هیچ گروه و دسته ای عضویت ندارد شخص پویا موحد را نمی شناسد تنها با خانواده اش یک سفرتفریحی به تهران و کرج داشته است، و در این سفر با هیچ یک از همکیشانش تماسی نگرفته و دیداری نداشته است، در پرونده اش مدرک و مستندی که مبین ثبوت اتهام انتسابی باشد موجود نیست و هرگز هم قصد بهم زدن امنیت یا تبلیغ علیه نظام را نداشته و هیچ فعالیتی در راستای جذب پیروان ادیان دیگر بخصوص مسلمانان را به بهاییت نداشته است.

۱۴ – آقای کاووس صمیمی فرزند قیصور

نامبرده درسال ۲۰۱۰ سفری به هند داشته تا از معبد لوتوس که بزرگترین معبد بهاییان و دارای معماری و فضای منحصری است دیدن کند، وی پویا موحد را از طریق برادرش که دوست موکل است می شناسد، در سال ۲۰۱۱ سفری با خرج شخصی بقصد تفریح به امارات می کند و تنها سه شب و چهار روز برای دیدن آنجا در هتل اقامت داشته است وی مانند هر بهایی مؤمن روزانه پس از فراغت از مشغله شغلی در خانه بنماز و نیایش می پردازد و کتاب مقدسشان را می خواند لیکن در هیچ تشکل و گروه و دسته ای عضویت ندارد و هرگز هم فعالیت سیاسی و یا قصد برهمزنی نظم و امنیت کشور را نداشته و تبلیغی هم علیه نظام نکرده است لذا هیچ اتهامی را در این راستا نمی پذیرد، با توجه به اینکه یکی از ارکان تکوین جرم داشتن قصد و انگیزه است که چنین قصدی را هیچیک از موکلان نیز نداشته وندارند بنابراین جرم نمی تواند تحقق پیدا کند بویژه که مدرک و مستندی که دارای وجه قانونی باشد نیز در پرونده وجود ندارد زیرا سفر رفتن و به نماز و نیایش ایستادن هرگز جرم محسوب نمی شود مگر آنکه به روشنی در قانون مجازات اسلامی چنین امری قید گردد.

۱۵- آقای فرید عمادی فرزند محمد

موکل فردیست علاقمند به آموختن و یادگیری و به همین منظور و از آنجا که بهاییان در ایران اجازه گذرانیدن دوره دانشگاه را ندارند به هند و شهر دانشجویی پونا سفر می کند تا بیبند می تواند از نظر مالی خود را آماده ادامه درس در دانشگاه کند یا نه لذا سفرش جنبه دینی نداشته و تنها برای تحقیق امور مربوط به دانشگاه و هزینه های جاری دانشجویی بوده است، در بازجویی ها اعلام می دارد که چون بهاییان ایران دارای تشکیلات نیستند لذا هر کسی باید خود به مطالعه و خوانش کتاب ها و یا پیام هایی که از بیت العدل در اینترنت گذاشته می شود اهتمام کند.

بهاییان در هر کجای دنیا باشند وقتی دور هم جمع می شوند به خواندن کتاب مقدسشان و نیز کتاب های روحی که بیشتر جنبه آموزشی دارد تا چگونه کودکان و نوجوانان تربیت شوند که پس از سن بلوغ به بیراهه کشیده نشوند است می پردازند، بهاییان برای اجرای دستورهای آیینشان همواره کتاب هایشان را مطالعه می کنند تا سطح سواد و نیز معلومات خود را ارتقاء دهند، و در جمع بجای غیبت کردن مسئله ای را طرح و درباره آن اظهار نظر می کنند و هر کس استنباط خود را که از مسئله دارد بیان می کند و بدین شیوه تعاطی افکار بوجود می آید و جوانان یاد می گیرند چگونه بحث کنند و چگونه بی دخالت خودپسندی و غرور بیجا که منش آدمی را به تباهی می کشاند سخن منطقی را از هر کسی که صادر می شود بپذیرند، گفتار و کردار خود را به نیکی و نکویی بیارایند تا برای دیگران و پیرامونیان درسی شایسته باشد.

این توضیح را کسانی که به خوانش کتاب های روحی می پردازند در بازجوییهاشان گفته اند و موکل نیز این امر را تأیید کرده و می کند، نامبرده تاکید کرده که از طریق رایانه و اسکایپ موجبات سفرش را به هند فراهم کرده است و کسی ازهمکیشان دخالتی در آن نداشته است. موکل در بازجویی اظهار داشته که در حلقه مطالعه گاهی غیربهایی ها هم شرکت می کردند تا روش ما را در یادگیری و نحوه آموزش ببینند از جمله مازیار کوچک و خواهرش بودند که برای دیدن آمدند و پس از دو یا سه جلسه دیگر رفتند و خبری از ایشان نداریم، در خصوص موکل نیز باید گفته شود که هرگز نیّت اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام را نداشته و چون تشکیلات بهایی در ایران سال های سال است که تعطیل گردیده بهاییان نمی توانند فعالیت تبلیغی برای آیین خویش داشته باشند و چون محلی هم برای انجام نیایش و نماز جز در خانه هایشان ندارند هر از گاهی چند تنی دوست یا خویشاوند به دور هم جمع شده مراسم خود را برگزار می کنند که نفس عمل نه جرم است نه جرم زا که مستوجب مجازات باشد. برخی از هم میهنان غیرمسلمان ما در ایران مانند مسیحیان و یهودیان دارای زبان مادری غیرپارسی هستند) پیوسته با هم در ارتباط تنگاتنگ اند و برای خوانش کتاب های خود نیز در محل های مقدسشان برای نیایش و انجام فرایض دینی گِرد می آیند از آنجا که بهاییان دارای تشکل و یا تشکیلات نیستند و مکان ویژه ای هم برای انجام فرایض دینی ندارند ناگزیر در خانه هایشان این امر را انجام می دهند.

اینک با همه آنچه در گفتار آمد و با عنایت به اینکه کلیه گزارش های ماموران امنیتی بر پایه استنباط شخصی استوار می باشد و هیچ دلایل و مدارک و مستندات کتبی برای احراز اتهام های انتسابی به موکلان وجود ندارد و در قانون مجازات نیز چنین مواردی بعنوان جرم آورده نشده است لذا باستناد عقاب بلابیان بر چنین پایه ای نمی توان اشخاص را مجازات کرد و بزندان کشید از ریاست محترم دادگاه استعانت جسته و درخواست صدور حکم برائت موکلان خود را از محضرشان دارم.

با تقدیم احترام

گیتی پورفاضل

نظر خود را بنویسید