×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

نامۀ فرهاد صدقی از زندان رجائی شهر به نوه هایشان به مناسبت اوّلین سال مدرسه رفتن ایشان
1393/09/02

برگرفته از: //taraneh.org/?p=58

نوه ھای عزیزم ملاحظه فرمایند

با عرض تحیت حضور شما دلبندان عزیزم

این نامه را به مناسبت اوّلین سالی که به مدرسه می روید و خط و مشق و دانش می آموزید، تا
در ساختن آینده ای بھتر و با صلح و آرامش برای خود و ھمنوعان خود و عالم بشری، مصدر
خدمات شایسته باشید، می نویسم.

در ابتدا از درگاه پروردگار متعال می خواھم که ھمیشه فضل و عنایاتش شامل حالتان باشد و
شما را محفوظ بدارد و پیوسته در حمایت و صیانت و ھدایت خود قرار دھد و تایید فرماید که با
کمال برازندگی به عالم انسانی و ھمنوعان و مملکت خود خدمت نمایید و بدانید که خیلی
خیلی دوستتان دارم و ھمیشه برایتان دعا و مناجات می خوانم.

عالم انسانی اکنون در بحبوحه تحوّلی بی سابقه است و شما باید در ساخت و بنای تمدن
جدید و مدنیت نوین با ھمه ھموطنان خود و ھمه مردمان جھان مشارکت داشته باشید و این
مسئولیت بسیار بزرگی است و باید جھانی پر از صلح و دوستی و محبت و وحدت و یگانگی بنا
نمایید و نام خود را جاویدان سازید.

طلیعه چنین جھانی در افق پیداست و براساس وعود الھی حتمی الوقوع است و تحقق خواھد
یافت.

اما مختصری ھم به آموختن علم و دانشو فنون می پردازم:

حضرت بھالله می فرمایند:

“علم به منزله جناح است از برای وجود و مرقاة(نردبان ) است از برای صعود. تحصیلش بر کل
لازم و لکن علومی که اھل ارض از آن منتفع شوند نه علومی که به حرف منتھی گردد …”

و حضرت عبد البھا ھم می فرمایند:

“فی الحقیقه پایه و بنیان ھر تقدم و پیشرفت فردی و ملی است و بدون تفکر و تفحص ،ترقی و
تعالی غیر ممکن و محال است لذا در جستجوی علم و دانش جھد و کوشش نما و سعی بلیغ
مبذول فرما”

پس معلوم می شود برای پیشرفت و ترقی و رفاه و انجام خدمات شایسته به عالم انسانی و
مردمان باید علم و دانش آموخت تا بنیان زندگی بھتری گذاشته شود. ھمین کار مھمی که
تحصیل و آموختن دانشاست و شما انجامش می دھید.

شیدرخ و فاران و سینا عزیزم حتما بارھا به فکر شما خطور کرده است که چرا بابا فرھاد (پدربزرگ
شما) در زندان است و حتما از مامان و بابا ھم پرسیده اید و آنھا ھم جواب ھایی داده اند ولی
امروز می خواھم خودم مختصری در این مورد برای شما توضیح بدھم تا بدانید که علت چیست
بیش از ٣٥ سال است که جوانان بھایی مشتاق تحصیلات عالیه را از تحصیل در دانشگاه ھای
کشور محروم کرده اند، در صورتی که تحصیل علم و دانش حق ھمه افراد یک مملکت است و
محروم کردن گروھی و تعدادی از تحصیل در دانشگاه، عملی غیر قانونی است.

به ھر حال وقتی بھاییان در ایران دیدند که به صورت غیر قانونی جوانانشان از تحصیل در
دانشگاھھا محروم شده اند و اجازه ندارند تحصیلات عالیه داشته باشند ،با توجه به اھمیت
تحصیل علم در دیانت بھایی که قبلا توضیح دادم ،خود بھاییان که تعداد آنھا قلیل بود و دارای
تحصیلات دانشگاھی بودند و قبلا استاد دانشگاه بوده و سابقه علمی و اعتبار علمی داشتند،
تصمیم گرفتند که به جوانان بھایی مشتاق تحصیلات عالیه، دروس دانشگاھی و علوم روز را
تاسیس گردید و این BIHE آموزش دھند و به این ترتیب بود که مؤسسه آموزش عالی علمی
اتفاق ٢٦ سال پیش روی داده است. بنده، بابا فرھاد ھم ھمان اوائل به گروه ھمین اساتید
پیوستم که بتوانم در این موسسه به جوانان مشتاق ،دروس رشته خودم، را تدریس نمایم و
نزدیک به ٢٤ سال این خدمت مھم را انجام داده ام و بسیار ھم سرافراز و مفتخر و خوشحال
ھستم که توانستم خدمتی انجام دھم.

ھمان موسسه ای است که پدر و مادر عزیزشما در آن، BIHE موسسه آموزش عالی علمی
دروس دانشگاھی خوانده اند و حال می توانند بھتر و بیشتر به مملکت و عالم انسانی خدمت
کنند و زندگی خود و فرزندان خود را تامین و سامان دھند.

ھزاران نفر مثل مامان و بابای شما در این موسسه درس خوانده اند و حالا با این اقدامات
اعتبار جھانی پیدا کرده و خیلی از دانشگاھھا و از جمله BIHE موسسه آموزش عالی علمی
دانشگا ھھای خیلی معتبر مثل ھاروارد، … ھم فارغ التحصیلان این موسسه را می پذیرند که در
درجات بالاتر مثل فوق لیسانس و دکتری تحصیلات خود را ادامه دھند و آنچه انجام شده لطف و
فضل خداوند بوده است.

در اول خرداد ماه ١٣٩٠ BIHE تعدادی از اساتید ،مدیران و کارکنان موسسه آموزش عالی علمی
به اتھام و جرم تدریس و خدمت و ھمکاری در موسسه علمی بازداشت و به زندان محکوم
شدند که بنده ھم یکی از آن افراد ھستم در صورتیکه در ھمه کشور ھا و در ھمه ادیان و نزد
ھمه مردمان، این عمل یک عمل خداپسندانه و خیر است. این خدمات و اقدامات توسط اشخاص
مھم و محترم و معروف مثل برندگان جوائز صلح نوبل ،دبیر کل سازمان ملل ،روءسا و اساتید
دانشگاھھای سراسر عالم و مجامع بین المللی و پارلمان کشور ھا و… حمایت و پشتیبانی
شده است و خواستار آزادی بدون قید و شرط ما شده اند ولی تا کنون در کشور ما مورد توجه
قرار نگرفته است و البته اینگونه اقدامات باعث شده است که جوانان بھایی بتوانند تحصیلات خود
را در موسسه علمی و دانشگا ھھای معتبر در سراسر عالم ادامه دھند و مصدر خدمات
شایسته باشند و شما ھم نباید نگران تحصیلات دانشگاھی خود باشید و از اینکه بنده در زندان
ھستم باید شادمان و سرفراز باشید که این فضل حق است.

نوه ھای عزیزم حالا من بیشتر از سه سال است که در زندان ھستم ،سال دیگر یعنی سال
٩٤، ھمزمان و مقارن باروز تولدشمااز زندان آزاد می شوم و انشا لله درخدمت شما ھستم.
و از اینکه زحمت می کشید و به ملاقات من به زندان می آیید و من از دیدارتان خوشحال
میشوم، بسیار متشکر و سپاسگذار ھستم.

فاران و سینا و شیدرخ عزیزم نامه من این بار خیلی جدی و مفصل شد،باشد که انشا لله بعداً
نامه بھتری برایتان بنویسم.

و اما یک داستان کوتاه از کتاب کوچکی به نام عشق بدون قید و شرط برایتان می نویسم
نام این داستان “یاد“ است:

می گویند دو دوست با پای پیاده از جاده ای عبور می کردند بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا
کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنھا از سر خشم بر چھره دیگری سیلی زد، دوستی که
سیلی خورده بود و سخت آزرده شده بود، بدون آن که چیزی بگوید روی شن ھای بیابان نوشت:
“امروز بھترین دوست من بر چھره ام سیلی زد”

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند، تصمیم گرفتند قدری آنجا
بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند ناگھان شخصی که سیلی خورده بود ،لغزید و در برکه افتاد
و نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد بعد از آنکه از غرق شدن
نجات یافت بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد:

“امروز بھترین دوست من جان مرا نجات داد”

دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی تو را آزردم تو آن جمله را روی شن ھای
صحرا نوشتی ولی حالا این جمله را روی صخره حک می کنی!

دیگری لبخندی زد و گفت: ”وقتی کسی ما را آزار می دھد باید روی شن ھا بنویسیم تا بادھای
بخشش آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند باید آن را روی سنگ حک
کنیم تا ھیچ بادی نتواند آن را از یادھا ببرد”

عزیزان من امیدوارم خوب و سرحال و شاد و مسرور باشید و در کارھا به مامان و بابا کمک کنید و
در تحصیل و مطالعه و کسب علم خیلی تلاش نمایید و تمرین خوش خطی ھم بکنید!! تا خوش
خط شوید و نقاشی ھم بکشید.

از دور روی شما را می بوسم و به خدا می سپارم.

قربانتان بابا فرھاد

زندان رجایی شھر سالن 12

نظر خود را بنویسید