×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

قسطنطنیه یا استانبول
1397/03/13

قسطنطنیه یا استانبول (۱)

نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti) (۲)

۹ آگوست ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری

قسطنطنیه برای پانصد سال پایتخت خلفای اسلامی بود و قبل از این که عثمانیان این شهر را تصرّف نمایند برای بیش از هزار سال به عنوان پایتخت دیانت مسیحیان، رُم شرقی مشهور بود.

حضرت بهاءُالله در ماه آوریل سال ۱۸۶۳ به عنوان تبعیدی به پایتخت (قسطنطنیه) احضار شدند و همان طوری که در قبل مشاهده شد در هنگام خروج از بغداد علاقه و مَحَبَّتِ حقیقی ساکنین شهر نسبت به حضرتشان کاملاً واضح و معلوم گردید و همچنین در آن شهر (بغداد) بود که اظهارِ اَمرِ حضرتشان اعلام گردید و بجای آن ایّام صدمه و ستم حال به عنوان ایّام سرور در تقویم بهائی به جشن و شادی برگزار می گردد.

در هنگام ورود به استانبول مقامات عالی رتبه بنا به رسوم آن ایّام منتظر بودند که حضرت بهاءُالله با ایشان معاشرت و رفت و آمد نمایند و به دیدار ایشان بروند و یا از آنان تقاضا نمایند که از طرف ایشان از سلطان دلجوئی نمایند. امّا حضرت بهاءُالله به این امر مبادرت ننمودند.

«این عبد را به استانبول احضار نمودند با جمعی از فقرا وارد آن مدینه شدیم و بعد از ورود ابداً با اَحَدی ملاقات نشد چه که مطلبی نداشتیم و مقصودی نبود جز آن که به برهان بر کلّ مُبرهَن گردد که این عبد خیالِ فساد نداشته و ابداً با اهلِ فساد معاشر نه.» ۳

دربارۀ انتظارات مقامات چنین فرمودند:

«ثُمَّ ذَکِّرْ حینَ الّذیٖ وَرَدْتَ فِی المَدینَةِ وَ ظَنُّوا وُکَلاءُ السُّلطانِ بِأنَّکَ لَنْ تَعْرِفَ اُصُولَهُمْ وَ تَکُونَ مِنَ الجاهِلینَ. قُلْ ایٖ وَ رَبّیٖ لٰا اَعلَمُ حَرفاً اِلّا مٰا عَلَّمَنِیَ اللهُ بِجُودِه.» ۴ [مضمون به فارسی: سپس یادآور زمانی را که وارد مدینۀ [استانبول] شدی و وکلای سلطانِ [عثمانی] گمان کردند که تو اصول و آداب ایشان را نمی دانی و از نادانان هستی. بگو بله قسم به پروردگارم حرفی نمی دانم مگر آنچه را که خداوند به جودش به من آموخت.]

در بعضی از ایّام وُزرای دولت عثمانی به حضورِ حضرت بهاءُالله می رسیدند که در یکی از همین ملاقات ها به یکی از آنان پیشنهاد نموده بودند که سعی نماید در پیشرفت زبانِ واحد بکوشد ولی وی اقدامی در این مورد ننمود.

بعد از گذشت کم تر از چهار ماه حضرت بهاءُالله مجدداً به همراهی پیروان خویش این بار به شهر اَدرنه تبعید شدند که در اوج بی عدالتی این نفوس که هیچ عمل خلافی انجام نداده بودند و منحصراً مطیع حکومت بودند مورد ظلم فاحش قرار گرفتند. حضرتشان بِنَفسِه شرایط استانبول (قسطنطنیه) را چنین تشریح فرمودند.

«اِنّا لَمّا وَرَدْنَا المَدینةَ وَجَدْنٰا بَعْضَهُمْ فیٖ سَعَةٍ وَ غَناءٍ عَظیمٍ وَ بَعْضَهُمْ فیٖ ذِلَّةٍ وَ فَقرٍ مُبینٍ وَ هٰذا لا یَنْبَغیٖ لِسَلطَنَتِکَ وَ لا یَلیقُ لِشَأنِکَ.» ۵ [مضمون به فارسی: بدرستی که وقتی ما وارد شهر شدیم بعضی را در راحتی و ثروت یافتیم و بعضی را در ذلّت و فقری آشکار و این شایستۀ سلطنتِ تو و لایق شأنِ تو نیست.]

پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۱۲۴ نویسنده می باشد.
(۲).مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳). نِداءِ رَبُّ الجُنود، صفحۀ ۳۱.
(۴). مُنتخباتی از آثار حضرت بهاءُالله، شمارۀ ۶۵.
(۵). ایضاً، شمارۀ ۱۱۴.

نظر خود را بنویسید