×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

يك بام و دو هوا
1385/09/13

وقتی اوضاع جامعه منطبق بامضمون این ضرب المثل باشد، تفسیر و مفهوم عدالت هم دگرگون می شود.
عدل:«اعطاءُ كلِّ ذیحقٍٍ حقَّهُ» است. اما اینكه این ذیحق چه كسی باشد بستگی به دید و نظراربابان حكومت ایران دارد.
آن ها خود را عدالت پرور می دانند و به خیال خود از حق مظلومان فلسطین دفاع می كنند و حتی آن ها را در بیت المال ایران شریك می دانند، اما جان و مال بهایی ایرانی را با زدن بر چسب صهیونیسم، مباح می دانند. آیا فرد بهایی كه جان و مال خود را در راه آبادانی و احیای ایران فدا نموده و با شهادت و مسجون شدن در راه حق و حقیقت، مدعای خویش را به اثبات رسانده است، نباید از كمترین حق و حقوقی كه در قانون اساسی مدون است، برخوردار باشد؟
مگر بهایی كه در ایران زندگی می كند و ایران زادگاه مولای اوست، نباید ایرانی محسوب شود و از حق و حقوق مدون در قانون اساسی برخوردار باشد؟ آیا اصل نوزدهم قانون اساسی كه می گوید «مردم ایران از هر قوم و قبیله كه باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این ها سبب امتیاز نخواهد بود» فقط باید به صورت كتاب نوشته باقی بماند و اعمال نشود؟ مگر برای تدوین قانون اساسی خون ها ریخته نشده و ملت ایران متحمل مصائب فراوان نگردیده است؟ اصل بیست و سوم قانون اساسی را كه می گوید:«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ كس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد» چگونه توجیه می كنند؟ آیا آن را در مورد همه ایرانیان قابل اعمال و اجرا نمی دانند؟ اگر اینطور است پس چرا آن را در قانون اساسی كه قانون مادر هم محسوب است، وارد نموده اند؟
ماده 1059 قانون مدنی را كه می گوید: «نكاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست، چگونه تفسیر می نمایند؟ آیا این ماده قانون مدنی با اصل آزادی و حقوق فطری بشری منافات ندارد؟
متأسفانه اربابان حكومت ایران نه تنها عدل و عدالت را محدود نموده و آن را فقط در مورد مسلمانان- آن هم شعبه خاصی- قابل اعمال می دانند، بلكه اسلام را هم فقط به دین حضرت رسول(ص) محدود نموده اند. گویا این آیات قرآنی را كه می فرمایند: «و قالوا كونوا هودأ او نصاری تهتدوا قل بل ملّةً ابراهیمَ حنیفاً و ما كان من المشركین قولوا آمنّا بالله و ما اُنزِلَ اِلینا و ما اُنزِل الی ابراهیمَ و اسمعیلَ و اسحقَ و یعقوبَ و الاسباطِ و ما اُوتِی موسی و عیسی و ما اُوتِی النَّبیونَ مِن ربِّهم لا نُفّرِِّقُ بَینَ اَحَدٍ مِنْهُم و نَحْنُ لَهُ مُسْلِموُنَ» (آیات 135-136 سوره بقره). نیزبه دست فراموشی سپرده اند.
«نَحْنَ لَهُ مسْلِمُون» بیانگر این امر است كه همه ادیانی كه به امر خدا ظاهر می شوند اسلام هستندو مسلمان واقعی كسی است كه در برابر هر ظهوری كه به اذن خداوند ظاهر می شود، تسلیم و مطیع باشد.

نظر خود را بنویسید