×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

مثال قراني با عنوان نعيق
1385/12/11

در قصص و امثله فر‌آنی مفاهیم گسترده و عمیقی مستتر است كه از وجوه گوناگون قابل تامل و بررسی می‌باشد توضیح مسائل غامضه الهی در قالب مثالهای ملموس و نزدیك به فهم بشری یكی از روشهایی است كه در قرآن كریم مورد استفاده قرار گرفته‌است. قرآن پژوهان بر این امر اتفاق نظر دارند كه آیات قرآن مشتمل بر وجوه گوناگونی است. هر وجهی از این وجوه می‌تواند عبرت آموز و هدایتگر باشد. مسئله دعوت به ایمان توسط پیامبران الهی در ابتدای بعثت آنان امری بسیار مهم است كه افراد را به دو گروه مومن و معرض مبدل می‌نماید. در اینجا یكی از امثله قرآنی به قلم «سیفی النعیمی» ترجمه و تلخیص شده كه از وجه خاصی این مثل را مورد بررسی قرار داده و توجه به آن می‌تواند ارتباط بین عادات و رسوم مالوفه بین مردم را با نحوه مواجهه آنان با رسول الهی در ابتدای بعثت روشن سازد. زیرا این امر همواره یكی از موانع و عوامل بازدارنده ایمان در تاریخ بعث پیامبران محسوب می‌شده و در هنگام ظهور حضرت محمد نیز یكی از عوامل تشدید اعتراض و دوری از ایمان گردید.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیا وَ لَا یهْتَدُونَ
وَ مَثَلُ الَّذینَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذی ینْعِقُ بِما لا یسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُونَ1
« و چون به آنان گفته شود : از آنچه خدا نازل كرده است پیروی كنید می‌گویند: نه بلكه از چیزی كه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌كنیم آیا هر چند پدرانشان چیزی را درك نمی‌كرده و به راه صواب نمی‌رفته‌آند ( باز هم در خور پیروی هستند)» « و مثل (دعوت كننده) كافران چون مثل كسی است كه حیوانی را كه جز صدا و ندایی ( مبهم ، چیزی) نمی‌شنود بانگ می‌زند . (آری ) كرند ، لالند ، كورند ، و در نمی‌یابند»2
شرایع و ادیان از فجر تاریخ و خلقت انسان همواره بر انسان نازل شده و هیچگاه فیوضات آنان قطع نشده است. انبیاء و رسل صلوات الله علیهم اجمعین متوالیا در سراسر زمین ظهور نموده و انسان را به راه حق و طریق درست راهنمایی نموه اند چنانچه مذكور است «آیا انسان را آن هنگام از روزگار (به یاد) آید كه چیزی در خور یادكرد نبود»3 این است كه دوره‌‌ای از ادوار تاریخ طی نشد الا اینكه شریعتی الهی در زمین سبب حیات و سهولت امور ناس و تنظیم حیات فردی و اجتماعی او شد چنانچه « و هیچ امتی نبوده مگر در آن هشدار دهنده‌ای گذشته است»4 از آنجا كه دانش انسانی همواره رو به فزونی بوده و خواهان ترقی در ملكات انسانی است نیاز او به تربیت والدین و معلمان و مدرسان و انبیاء ‌و رسل همواره باقی است تا او را در علوم دنیا و دین یاری نمایند.
البته مسلم است كه بدلایل مختلفه اخبار و احكام وتعالیم و احوال امم قبل به تمامه به ما نرسیده و در خلال مرور دهور و ایام از میان رفته است تا جایی كه اطلاع بر ابتدای خلق انسان و شروع حیات او بر این كره ارض حالیه میسر نیست و تنها به سبب علم زمین شناسی مسلم گشته كه از حیات او بر این زمین میلیونها سال می‌گذرد.
از آنچه از اخبار و كتب بدست می‌آید فهم این امر مسلم است كه بشر همواره در ظل احكام و دستورات شریعتی الهی بوده كه بر حسب محل زندگی و درجه كمال عقلی و اجتماعی آنان و هم چنین تاثیری كه از میراث گذشتگان خود و تقالید و عادات آنان داشته بر آنان نازل می‌شده است. پس مسئله نزول شرایع الهیه و نسخ و تبدیل احكام آنها مسئله مداوم و مستمر بوده كه همان سنت الهی است و سنت الهی تبدیل ندارد «و هرگز برای سنت خدا تبدیلی نمی‌یابی و هرگز برای سنت خدا دگرگونی نخواهی یافت»5 و در مقابل آن مسئله كفر و ایمان نیز مسئله مستمر بوده كه از هنگام خلقت انسان بر كره زمین همواره وجود می‌یافته است.و لذا این آیه كریمه توصیف این جریان كلی در عالم است، چنانچه خداوند سبحان می‌فرماید: وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ یعنی هر هنگام در زمان نزول شریعت جدید آسمانی از سماء غیب الهی و هنگامی كه جنت دین جدیدی مزین به اشجارسور و نخلهای كتب و ثمرات آیات و میوه‌های تعالیم كه متناسب ترقی و تغییر اجتماع انسانی است ظاهر می‌شود و به كسی كه كفر ورزیده و از راه خداوند دوری گزیده گفته شود كه به خداوند و فرستاده جدید او ایمان آورید پاسخ آنان رویگردانی و اعتراض و تعصب و تمسك به عادات قدیمه است « می‌‌گویند نه بلكه از چیزی كه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌كنیم»6 «خداوندحق و باطل را چنین مثل می‌زند»7 در اینجا سوالی پیش می‌آید كه هر هنگام كه پدران و اجداد بر دین الهی و شریعت ربانی قبل استوارند چرا خداوند می‌فرماید كه «آیا هر چند پدرانشان چیزی را درك نمی‌كرده و به راه صواب نمی‌رفته‌اند ( بازهم در خور پیروی هستند)»8 به جهت اینكه لازم است كه این پدران و اجداد بر دین خود فهم كامل داشته و بر احكام شریعت خود مطلع باشند تا اینكه نسبت به آن تعصب و پافشاری نشان داده و به جهت ثبوت آن عقیده در قلوب مردم و از بیم انتشار آنچه در تفكر آنها كفر جدیدی است به مقاتله و جنگ برخیزند. یعنی اعتراض افراد به زبان خودشان این است كه دستورات شریعت ما و معتقدات و عاداتی كه پدران ما از آن پیروی می‌نمودند قابل تغییر نیست. از این روست كه به مرور ایام نیز این تصادم فكری موجود بوده است بین قدیم و جدید، بین محافظین عادات و آداب قبل و افرادی كه به عقاید جدید روی آورده اند، آنان مدعی تمسكند به آنجه خداوند از قبل نازل نموده است با تاكید بر تقدس آن و اینان نیز مدعی تمسك بر شریعت جدیدند با تاكید بر تقدس و حقیقت آن. به این ترتیب برخورد بین این دو گروه مستمرا ادامه می یابد مومنین جدید در هر زمانی در راه الهی تلاش نموده و دعوت رسول خود را منتشر ساخته و جان و مال خود را در راه عقیده خود فدا می‌كنند و مومنین قدیم نیز در راه «الحق القدیم» و یا دین قدیم مقاتله می‌نماید چنانچه خداوند تعالی اشاره می‌نماید. حقیقت این است در هر دین الهی كه نازل می‌گردد بخش بزرگی از اسرار الهی و بشارات ربانی وجود دارد كه حتی تا زمان آخر عمر شریعت از دید پیروانش مخفی می‌ماند و هر هنگام كه رسول جدید الهی ظاهر می‌گردد از جمله وظایف مهم او توضیح و روشن ساختن این اشارات و امور مخفی به جهت پیروان دین سابق است تا حقیقت مقاصد آن را آشكار نماید و این آیه كریمه دلیل خوبی است بر این امرکه تا حصول یقین پروردگارت را عبادت نما«وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یأْتِیكَ الْیقینُ»9 در اینجاست كه اصحاب شریعت قدیم بر مقابله و اعتراض بر می‌خیزند زیرا فهم و تفسیری كه آنان دارند به گونه‌ای مخالف است با آنچه از معانی جدید می‌شنوند پس نمی‌توانند این معانی جدید را قبول كرده و این تفاسیر را از فردی كه نه تنها مقام او را بدرستی نمی‌شناسند بلكه از جایگاهی قوی بین آنان برخوردار نبوده پذیرا باشند. در نتیجه بر ضد او و ضد افكار او (كه مخالف معتقدات مالوفه آنان است) برمی‌خیزند. به همین دلیل است كه از جمله كسانی محسوبند كه تفكر نمی‌كنند و حقیقت شریعت خود را فهم نمی كنندو بشارت به دین جدید را از آن نمی یابند و از جمله كسانی قرار می گیرند كه هدایت در راه راست و طریق حق را با رضایت خاطر بر نمی‌گزینند. بواسطه این اعمال است كه علت اصلی بدی و شدت و ظلم بر نفس خود و همفكران خود قرار می‌گیرند به این علت خداوند تعالی در این آیه كریمه آنان را اینگونه تشبیه می‌نماید«و مثل (دعوت كنند) كافران چون مثل كسی است كه حیوانی را كه جز صدا و ندایی (مبهم چیزی) نمی‌شنود بانگ می‌زند»10 لازم است توجه شود كه نعاق صوت كلاغ است و در اینجا دشمنان و معترضین را به كلاغ تشبیه نموده اند زیرا آنان مصدر ناخوشی و بلا برای پیروانشان می باشند. چنانچه مردم در زمان قدیم و حتی امروزه صوت كلاغ را بد و شوم می‌دانند. بدین جهت خداوند سبحان اراده می نماید كه بندگان خود را خبر دهد كه هر دعوت دین جدید دعوتی الهی است كه در آن خیر و بركت كثیری برای بندگان مستور است در حالیكه آنچه اصحاب شرایع قدیم بر آن تاكید دارند دعوتی سخت و شوم است كه خیر و بركتی در آن نیست زیرا آنان حقیقت شریعت خود را درك نكردند و بشارت دین جدید را از آن نیافتند. و این دو گروه یعنی دعوت كننده و شنونده هیچیك از حقیقت شریعتشان فهمی ندارند و بشارت شریعت جدید را از آن نمی‌یابند پس دعای آن و ندایشان در خواندن خداوند و طلب مغفرتشان و آروزی عفو آنان مورد اجابت قرار نمی‌گیرد زیرا او خداوندی است كه دین آنان را نازل نمود و این دین را در روی زمین و قلوب آنان استوار ساخت تا زمان معینی و هم اوست كه امر به نسخ و جایگزینی آن در بین ناس داد « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُونَ » یعنی آنان چون افراد کر و کور و لال می باشند که فهم نمی نمایند واین سر الهی در تجدید بهار شریعت را درك نمی‌كنند.
این رمزی است مستمر كه اعتراض كنندگان در زمان ظهور هر شریعت جدیدی مردم را به پایداری در دین قدیم می‌خوانند و خداوند تعالی و رسول او و مومنین جدید بسوی دین جدید. این است كه خداوند تعالی در سوره دیگری مشابه این تمثیل را می‌آورد كه « مَثَلُ الْفَریقَینِ كَالْأَعْمى‏ وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصیرِ وَ السَّمیعِ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ »11 در اینجا خداوند تعالی از امم قبل و نحوه مقابله آنان با دعوت رسل سخن می‌گوید و در این حالت تحدید نیست زیرا اگر اینگونه بود می‌فرمود «افلا تنظرون» به جهت اینكه مصادیق كور و كر و لال در هر اجتماعی موجود بوده و به چشم ظاهر می‌توان آنرا دید اما خداوند یادآوری و تذكر بندگان را اراده می‌نماید به آنچه در ظهورات قبل رخ داده و مومنین هر ظهور در حین بعث رسول جدید به دشمنی و مقابله با او پرداخته‌اند و به این سبب فرمود «افلا تذكرون».
هنگامیكه انسان به كیفیت شروع و خاتمه شریعت سابقش دقت نماید در این حالت می‌تواند بدانچه گذشته و یا اتقاق افتاده متذكر گردد و این امر در كتب قوم موجود است. همانگونه كه این سنت الهی در نسخ و تغییر به تمام روشنی و گستردگی در قران كریم تذكر داده شده «این است كتاب ما كه علیه شما به حق سخن می‌گوید ما از آنچه می‌كردید نسخه بر می‌داشتیم»12
خلاصه اینكه این مثال ربانی به طریق خاص الهی موضوع مهمی را مطرح می‌نماید كه كافرین و معترضین هر دین جدید از میان مومنین دین سابق ظاهر می‌شوند كه به سبب عدم فهم اسرار كتابشان و نیز به سبب انتشار افكار و معتقداتی كه بدان انس و الفت گرفته و مدتها بین آنها جاری بوده‌است نمی‌تواند پیوندی میان دین سابق و معتقدات جدید ایجاد نموده، بر مقابله و دشمنی و جنگ با مومنین جدید بر می‌خیزند و این امور نه به سبب كفرشان به خداوند و رسول او بلكه از شدت محبتی است كه بر دینشان دارند و نیز حاكی از پیوند قوی است كه با معتقدات خود برقرار نموده اند و از این سبب گمان می‌نمایند كه دین آنان تنها دین حق الهی است كه بعد از آن دین دیگری نیست و هر جریانی بر خلاف این اعتقاد دعوتی باطل است كه باید در خواستگاهش سركوب شود.

منابع:
1- البقرة : 171 و 170
2- ترجمه دو آیه بالا به قلم فولادوند
3- هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یكُنْ شَیئاً مَذْكُوراً و ترجمه همان آیه به قلم فولادوند
4- وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیرٌ» و ترجمه همان آیه بقلم فولادوند
5- «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً » وترجمه همان آیه بقلم فولادوند
6- «قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ ءَابَاءَنَا» قسمتی از آیه 170 سوره بقره و ترجمه فولادوند
7- اشاره به این آیه كریمه است كه : الرعد : 17 أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما ینْفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ كَذلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ «همو كه از آسمان ، ابی فرو فرستاد پس رودخانه‌هایی به اندازه گنجایش خودشان روان شدند و سیل و كفی بلند روی خود بر داشت و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا كالایی در آتش می‌گدازند هم نظیر آن كفی بر می‌آید . خداوندحق و باطل را چنین مثل می‌زند اما كف بیرون افتاده از میان می‌رود ولی آنچه به مردم سود می‌رساند در زمین باقی می‌ماند خداوند مثلها را چنین می‌زند.
8- «أَ وَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیا وَ لَا یهْتَدُونَ» سوره بقره آیه 170 و ترجمه به قلم فولادوند
9- الحجر : 99
10- آیه 171 سوره بقره -«وَ مَثَلُ الَّذینَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذی ینْعِقُ بِما لا یسْمَعُ» و ترجمه آن بقلم فولادوند
11- هود : 24
12- الجاثیة : 29 «هذا كِتابُنا ینْطِقُ عَلَیكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » و ترجمه آن به قلم فولادوند

نظر خود را بنویسید