×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

زنده باد آیت الله! آیت الله سکوت 30 ساله را شکست!
1387/03/14

هم اکنون سی سال از تشکیل حکومت اسلامی در ایران می گذرد و در طی این سی سال هیچ کس جرات آن را نداشت که به صراحت از حقوق شهروندی بهائیان دفاع کند و با وجود سی سال حق کشی و ظلم بر بهائیان هر کسی که می خواست در این مدت به دفاع از آن ها بپردازد برچسب بهائی بودن به او می خورد و به زعم دولت فردی غیر قابل اعتماد به شمار می رفت.

هر کس به مدد و دفاع بهائیان می آمد برچسب بهائی به او می زدند و نهایتا از عمال و جاسوسان به شمار می رفت و از تمام صحنه هایی که در آن حضور داشت حذف می شد. البته در این بین افراد منصفی با وجود این همه مشکل باز هم به حمایت خود ادامه می دادند اما متاسفانه به جایی نمی رسید و نهایتا خودشان حذف می شدند. اما پس از 30 سال یک نفر پیدا شد که شجاعت به خرج داد و از حقوق شهروندی بهائیان دفاع نمود. این درحالی است که تمام گروه های سیاسی و مذهبی که داعیه آزادی عقیده و بیان در ایران را دارند مبادرت به انجام این کار نکرده اند و یا اگر نموده اند بدین صورت علنی و گسترده نبوده است. البته شجاعت این شخص همیشه در همه محافل دینی و سیاسی زبانزد خاص و عام بوده است اما این بار متفاوت از قبل.

این بار دشمنان بهائیان دیگر نمی توانستند او را جاسوس و عمال صهیونیست نام بگذارند و به زعم خویش غیر قابل اعتمادش بنامند. این شخص از نظریه پردازان جمهوری اسلامی ایران بوده و در راه به ثمر نشستن انقلاب اسلامی زحمات، مشقات، تبعید و زندان بسیار زیادی کشیده است و پای به پای دیگر روحانیون در راه انقلاب مبارزه نموده است. این شخص کسی نیست جز آیت الله حسینعلی منتظری!

آیت الله منتظری در طی فتوایی جنجال برانگیزدر تاریخ 25/2/87 به شرح زیر از حقوق شهروندی بهائیان که 30 سال در ایران رعایت نشده است دفاع نموده و حقوق شهروندی را از حقوق حقه بهائیان ایران دانسته است:

«فرقه بهائيت چون دارای کتاب آسمانی همچون يهود، مسيحيان و زرتشتيان نيستند در قانون اساسی جزو اقليت های مذهبی شمرده نشده اند، ولی از آن جهت که اهل اين کشور هستند حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخوردار می باشند، همچنين بايد از رافت اسلامی که مورد تاکيد قرآن و اوليا دين است بهره مند باشند»

آيت الله حسينعلی منتظری

آیت الله منتظری از فقهای طراز اول جهان اسلام به شمار می روند و همچنین مقرر بود که ایشان به عنوان جانشین رهبری بعد از آیت الله خیمنی به رهبری انقلاب بپردازند. در واقع ایشان جانشین بالاترین مرجع در جمهوری اسلامی ایران بوده اند. اما به دلیل اعتراضاتی که درسال های مختلف به نواقصی که در نظام وجود داشت نمودند از لیست معتمدین خارج و از تمام صحنه های مذهبی و سیاسی حکومت حذف شدند، اما موقعیت مذهبی ایشان در بین عامه مردم و مقلدین ایشان همچنان محفوظ مانده است.

بله این است فتوای یکی از بزرگترین مراجع تقلید اسلامی که این گونه شجاعانه به دفاع از حقوق شهروندی بهائیان پرداخته است. پس از صدور این فتوا بعضی از جناح های مخالف دیانت بهائی و بهائیان آیت الله منتظری را شخصی "مطرود امام و امت" نامیدند !!! باید از این افراد پرسید چگونه کسی که خود از مبارزان و نظریه پردازان این نظام بوده است می تواند مطرود محسوب شود!؟ و همچنین افرادی دیگر این فتوا را ناشی از نفوذ بهائیان در بیت آیت الله منتظری دانسته اند!!

باید از این گروه ها و افراد پرسید چگونه تا قبل از صدور این فتوا آیت الله منتظری به عنوان شخصی "مطرود امام و امت" یاد نمی شدند، اما یک شبه پس از این فتوا ده ها پیکان و نیزه به سوی ایشان نشانه گرفته شد تا ایشان را شخصیتی غیر مهم در نظام و دنیای اسلام و فتوای ایشان را فاقد ارزش جلوه دهند!!! در مورد افراد دیگر هم باید گفت که بهائیان چگونه در بیت شخصی که سال های سال در حبس منزل به سر می برده است و کسی جز نزدیکان و خانواده ایشان اجازه ملاقات با ایشان را نداشته اند و تحت مراقبت و کنترل نیروی اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بوده است نفوذه کرده اند !؟ و براساس کدام مدرک و سندی این اظهارات را بیان می نمایند. اگر اظهارات این آقایان که این تهمت ها و افترائات را می زنند همانند تاریخ نگاری آن ها باشد دیگر احتیاجی به بررسی نظرات آن وجود ندارد چه که بالکل فاقد اعتبار و سندیت می باشند.

حال باید دید که آیا حکومت اسلامی باز هم با صدور این فتوا و مجاز دانستن حقوق شهروندی بهائیان حقوق مسلوبه بهائیان را به آن ها باز می گرداند؟ آیا به آن ها اجازه ورود به دانشگاه و حق تحصیل و کار در ادارات دولتی را می دهد؟ از ملت شریف ایران باید خواست که به نظاره بنشینند و این جریانی که هم اکنون به راه افتاده را مشاهده کنند تا دید حکومتی که خود را حکومت عدل پرور می داند به انجام این مسئله مهم مبادرت می ورزد؟

 دیگر تمام موانع برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندی بهائیان چه از نظر قانونی و چه از نظر شرعی از میان برداشته شده است و دیگر بهانه ای از طرف صاحبان قدرت در ایران برای عدم توجه و پایمال نمودن حقوق شهروندی بهائیان ایران وجود ندارد.

باید نشست و نظاره کرد تا دید که این جریان در ایران به کجا ختم می شود.

 به امید داشتن ایرانی آزاد و عدالت پرور

 

نظر خود را بنویسید


نمي دونم به چه چي

كاوه
ارسال شده در : 1387/6/3

نمي دونم به چه چيز يك فتوا دل خوش كرده ايد در حالي كه پيروان مذهب رسمي ايران يعني شيعيان در اين كشور حتي كوچكترين امنيت جاني ندارند و اين بندگان زر و زور به جان و مال يكايك ساكنان اين مرزو بوم طمع كرده اند.
به هر حال بهروز باشيد

آقای منتظری دیگر

سعید
ارسال شده در : 1387/3/25

آقای منتظری دیگر در بین ملت ایران جایگاهی ندارد. این نظرات ایشان هم تنها بیانگر تفرقه در بین علماء اسلامی است.
ولی فکر می کنم بالاخره باید حکومت اسلامی یک جورائی تکلیف بهائی ها رو حل کند

پسر ايران عزيز

عطارد
ارسال شده در : 1387/3/20

پسر ايران عزيز

اجراي عدالت شجاعت ميخواهد....

برخي مفاهيم ديگر فراموش شده است. يك سوال دارم. در شرايط فعلي كه براي يك مرجع ديني در كشور اسلامي اينقدر عزت و احترام و بالا بالا نشستن ها وجود دارد، ايشان چگونه ميتواند شجاعتش را نشان دهد؟ با گفتن مرگ بر امريكا؟ كه البته بايد بگويد چون تا حدي منافعش هم بدان وابسته است. يا دفاع از حقوق افراديكه تحت ظلم هستند، ولو سايرين نپسندند...

كاش مفاهيمي چون عدالت و شجاعت در دنياي متزورانه ما رنگ نميباختند...