×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

پیام بیت العدل اعظم خطاب به احبّای ایران - ۲۶ مارچ ۲۰۰۹ (۶ فروردین ۱۳۸۸)
1388/01/04

۶ شهرالبهاء ۱۶۶

۲۶ مارچ ۲۰۰۹

احبّای ممتحن موطن جمال قدم ملاحظه فرمایند

دوستان عزیز و محبوب،

از قرار معلوم بعضی از مسئولین امور خواستار آنند که عدّه ای از اعضای جامعۀ بهائی کتباً تعهّد نمایند که اقدامات و فعّالیّت های فردی و جمعی نخواهند داشت و در صورت ارجاع خدمتی به ایشان از قبول آن امتناع خواهند ورزید. این اقدام، اگر صحّت داشته باشد، نمایانگر آن است که بعد از تعطیل کار هیئت های یاران و خادمین، گروهی از مقامات مسئول در صدد آن هستند که با اِعمال این قبیل فشارها، شما را از حیات بهائی و ابراز عقاید و منویّات وجدانی خویش باز دارند و برخلاف تعالیم ادیان الهی و موازین انسانی جمعی از شهروندان خود را در واقع خلع عقیده و اندیشه نمایند.

قبول تعالیم حضرت بهاءالله به معنای تعهّدی شخصی جهت تلاش در راه تکامل روحانی فردی، فعّالیّت های اجتماعی به منظور کمک به شکوفایی جامعه ای فعّال و پویا و کوشش برای بهزیستی و رفاه عمومی است. از جمله اقدامات جمعی جامعه، تمشیت امور مربوط به احوال شخصی، تشکیل ضیافات نوزدهروزه و دیگر جلسات بهائی، کوشش در راه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش اطفال، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در زمینه های روحانی، علمی، هنری و اجتماعی و همچنین تشویق و حمایت از یکدیگر در این فعّالیّت ها و در راه خدمت به وطن و هموطنان عزیز میباشد. حقّ مسلّم هر انسانی، آزادی در راه کسب علم و عمل بر اساس عقاید شخصی در چارچوب اطاعت از قوانین مدنی و رعایت حکمت و ملاحظۀ اوضاع اجتماعی است و هر اقدامی در جهت جلوگیری از این آزادی نقض آشکار حقوق بشر و مغایر میثاق نامه های بین المللی و موازین عدالت اسلامی میباشد. با توجّه به این اصول اساسی، درخواست امضای تعهّد فوق به منزلۀ تجاوز به حریم اندیشۀ انسانی است.

استقامت و ثبوت آن حاملان پیام محبّت و سالکان طریق وحدت موجب نهایت ستایش و تقدیر این جمع است. در اعتاب مقدّسۀ علیا به یاد آن مظلومان به دعا مشغولیم.

[امضا: بیت العدل اعظم]

نظر خود را بنویسید


وبلاگ پيامها

هما هوشمند
ارسال شده در : 1388/1/15

www.mailbahai.blogfa.com

تاملي در آيات الهيه

مهين
ارسال شده در : 1388/1/14

هومن بسيار عزيز از اين همه توجه و عنايت شما صميمانه سپاسگزاريم.
هر چند قلب مجروح است و روح محزون از ملاحظه مظالم و مصايب و بيعدالتي هاي بي حد و حساب كه نه تنها جامعه مظلوم بهايي ايران را در بر گرفته بلكه آثارش بر پيكر آحاد اقشار آسيب پذير ايران توسط بانيان و مسببان آن يعني بي انصافان خدا نترس و متعصب كاملا مشهو د است.
لذا ، در اين احيان آتشبار ظلم و اعتساف و جنگ، دلسپردن به آيات رب الارباب بسي دلكش و روح افزاست و مايه اميد و تشديد صبر و استقامت بر بلا. بعنوان نمونه به خوشه هايي از خرمن بي پايان آثار الهي اشاره ميشود :

حضرت بها الله روح من في العالمين لمظلوميته الفدا در يكي از الواح ثمينه الهيه ميفرمايند ؛ قوله الاحلي :
" آنچه در عالم واقع شود از براي اولياي حق نور است و از براي اهل شقاق و نفاق نار. اگر ضرر هاي عالم بر يكي از اوليا وارد باز ربح با اوست و خسارت از براي مادونش يعني از براي نفوسي كه غافل و جاهل و جاحدند، اگر چه گوينده بخيال ديگر گفته، ولكن مطابق است با دستگاه حق . تو گرو بردي اگر جفت و اگر طاق آيد. در هر حال ربح و ثروت و منفعت با دوستان الهي بوده و اولياي حق از نار سردند و از آب خشك. يعني امورات ايشان غير از امورات اهل عالم است در هر تجارتي ربح با ايشانست . يشهد بذلك كل عاقل بصير و كل منصف سميع. "
( مجموعه" بحرانها و پيروزيها " فقره 47)

و نيز حضرت عزيز ولي امرا الله روحي لمحبته الفدا ميفرمايند ؛ قوله العزيز :

" احبا نبايد از آلام و اوجاعي كه چنين رقت بار و اسفناك عالم انساني را مبتلا ساخته مقهور و مايوس گردند. آنها بايد بدانند كه هر چه آتش پرحرارت تر باشد ، فلز انعطاف پذيرتر ميشود. آنها بايد اميدوار باشند كه از تاملات و اضطرابات فعلي ، آينده متولد ميشود، آينده پر شكوه و جلال صلح و وحدت در ميان ابنا بشر . بديهي است تنها مشقات شديد است كه با قوت تمام قلوب انسانها را تطهير خواهد كرد . "
( ‌ مكتوب 26 مارچ 1942 به يكي از احبا )

لوح شکر شکن

هومن
ارسال شده در : 1388/1/11

دوستان عزیزم، لوح شکر شکن از آثار حضرت بهاءالله است. این لوح در جواب شخصی است که به ایشان نصیحت کرده بود برای حفظ جانشان دست از استقامت در راه آئین الهی بشویند و فرار کنند. امروز نیز این لوح الهام بخش بهائیان مظلوم ایران است. متن لوح را در زیر می آورم تا جانتان حیات ابدی یابد.
هُوَالعَليُّ الأعْلی
شکّر شکن شوند همه طوطيان هند
زين قند پارسی که به بنگاله ميرود
مکتوب آن جناب بر مکمن فنا واصل و بر مخزن تسليم و رضا وارد و آنچه مسطور شد منظور گشت و هر چه مذکور آمد صحيح و درست ، و لکن محبّان کوی محبوب و محرمان حريم مقصود از بلا پروا ندارند و از قضا احتراز نجويند ، از بحر تسليم ، مرزوقند و از نهر تسنيم مشروب . رضای دوست را بدو جهان ندهند و قضای محبوب را بفضای لا مکان تبديل ننمايند . زهر بليّات را چون آب حيات بنوشند و سمّ کشنده را چون شهد روح بخشنده ، لا جرعه بياشامند . در صحراهای بی آب مهلک بياد دوست موّاجند و در باديه های متلف بجانفشانی چالاک . دست از جان برداشته اند و عزم جانان نموده اند. چشم از عالم بر بسته اند و بجمال دوست گشوده اند . جز محبوب ، مقصودی ندارند و جز وصال کمالی نجويند . به پر توکّل پرواز نمايند و بجناح توسّل طيران کنند . نزدشان شمشير خونريز از حرير بهشتی محبوب تر است و تير تيز از شير امّ مقبول تر.
زنده دل بايد در اين ره صد هزار
تا کند در هر نفس صد جان نثار
دست قاتل را بايد بوسيد و رقص کنان آهنگ کوی دوست نمود . چه نيکوست اين ساعت و چه مليح است اين وقت که روح معنوی سر جان افشانی دارد و هيکل وفا عزم معارج فنا نموده . گردن بر افراختيم و تيغ بيدريغ يار را بتمام اشتياق مشتاقيم. سينه را سپر نموديم و تير قضا را بجان محتاجيم . از نام بيزاريم و از هر چه غير اوست در کنار . فرار اختيار نکنيم و بدفع اغيار نپردازيم . بدعا بلا را طالبيم تا در هواهای قدس روح ، پرواز کنيم و در سايه های شجر انس ، آشيان سازيم و بمنتهی مقامات حبّ منتهی گرديم . از خمرهای خوش وصال ، بنوشيم و البتّه اين دولت بی زوال را از دست ندهيم و اين نعمت بی مثال را از کف نگذاريم . و اگر در تراب ، مستور شويم از جيب رحمت ربّ الارباب سر بر آريم . اين اصحاب را بلا، فنا نکند و اين سفر را قدم ، طی ننمايد و اين وجه را پرده ، حجاب نشود. بلی اين معلوم است که با اين همه دشمن داخل و خارج که علم اختلاف بر افراخته‌اند و بکمال جدّ در دفع اين فقرا کمر بسته اند البتّه بقانون عقل بايد احتراز نمود و از اين ارض بلکه از روی زمين فرار اختيار کرد . و لکن بعنايت الهی و تأييد غيب نامتناهی چون شمس ، مشرقيم و چون قمر ، لائح . بر مسند سکون ، ساکنيم و بر بساط صبر جالس . ماهی معنوی از خرابی کشتی چه پروا دارد و روح قدسی از تباهی تن ظاهری چه انديشه نمايد ؟ بل تن ، اين را زندان است و کشتی آن را سجن . نغمهء بلبل را بلبل داند و لحن آشنا را آشنا شناسد . باری ايّام قبل را ناظر باشيد که بخاتم انبياء و مبدأ اصفيا چه نازل شده تا چون روح ، خفيف شوی و چون نفس ، از قفس تن بر آئی . در نهايت احاطهء اعداء و شدّت ابتلا، طاير قدس نازل شده و اين آيه آورد : " و إن کان کبر عليک اعراضهم فَإِن استطعت أَن تبتغی نفقاً فی الأرض أو سلَّماً فی السّماء " . هزار چشم بايد تا خون گريد و صد هزار جان بايد تا ناله از دل بر آرد . و همچنين در جای ديگر ميفرمايد : " و إذ يمکر بک الّذين کفروا ليثبتوک أو يقتلوک أو يخرجوک ، و يمکرون و يمکر اللّه ، و اللّه خير الماکرين " . در اين دو آيه مبارکهء شريفه که از مبدأ الوهيّه نازل شده بسيار ملاحظه فرمائيد تا بر اسرار غيبيّه واقف شويد. اگر چشم بصيرت ناس باز بود همين جلوس اين عبد در ظاهر همه را کافی بود که با همهء اين اعداء و موارد بلا چون شمع ، روشنيم و چون شاهد عشق ، در انجمن . ستر و حجاب را سوختيم و چون نار عشق ، بر افروختيم . و لکن چه فايده که جميع عيون محجوبست و همهء گوشها مسدود . در وادی غفلت سير مينمايند و در بادی ضلالت مشی ميکنند . هم بريئون عمّا أعمل و أنا بریءٌ عمّا يعملون. معلوم آن جناب باشد که يکی از معتکفين آن ارض که مشغول بزخرف دنيا است و از جام رحمت نصيبش نه و از کأس عدل و انصاف بهره اش نه و در لحظه ای اين بنده را نديده و در مجمعی مجتمع نشده و ساعتی مؤانست نجسته ، قلم ظلم برداشته و بخون مظلومان رقم کشيده .
" فطوعا لقاض أتی فی حکمه عجبا
افتی بسفک دمی فی الحلّ و الحرم "
بعضی حرفهای بی معنی هم بجمعی گفته و در همين روزها هم بشخص معروف ، بعضی مقالات از ظنونات خود بيان نموده . و آن شخص اين دو روزه بطهران رفته با دفتری حکايت و کتابی روايت .
" آنچه در دل دارد از مکر و رموز
پيش حق پيدا و رسوا همچو روز "
همهء اين مطالب معلوم و واضح است و بنای آن هم مکشوف و محقّق . از اين بنده اگر کتمان کنند ازحضور حقّ " لا يعزب عن علمه من شیءِ " چگونه مستور ماند ؟ و ندانستم که آخر بکدام شرع متمسّک اند و بچه حجّت مستدلّ . اين بنده که مدّتی است بالمرّه عزلت جسته ام و خلوت گزيده ام . در از آشنا و بيگانه بسته ام و تنها نشسته ام . اين حسد از چه احداث شد و اين بغضا از کجا هويدا گشت ؟ و معلوم نيست که بآخر خير برند و کام دل حاصل نمايند. اگر چه ايشان بهوی سالکند اين فقير بخيط تقی متمسّک و انشاء اللّه بنور هدی مهتدی . کدورتی از ايشان ندارم و غِلّ در دل نگرفته ام ، بخدا وا گذاشته ام و بعروه عدل تشبّث جسته ام . بعد از حصول مقاصد ايشان شايد از حميم جحيم مشروب شوند و از نار غضب الهی مرزوق . زيرا که حاکم مقتدر در ميان است و از ظلم البتّه نمی گذرد . آخر بايد يک مجلس ملاقات نمايد و بر امور مطّلع شود تا بر ايشان مبرهن گردد . آنوقت حکم جاری کنند ، قضی و امضی . دست ظنون ايشان کوتاه است و شجر عنايت الهی بغايت بلند . تا زمان آن نرسد هيچ نفسی را بر ما قدرت نيست و چون وقت آيد بجان مشتاقيم و طالب . نه تقديم يابد نه تأخير . إنّا للّه و إنّا إليه راجعون . إنْ يَنْصُرْکُمُ اللّه فلا غالبَ لَکُم و إنْ يَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی يَنْصُرُکُمْ بعده . والسّلام علی مَن اتّبع الهُدی .
(دریای دانش، صص:153-147)

تاييد توكل استقامت تسليم رضادر سبيل الهي

شهروز(ذره بي بها)
ارسال شده در : 1388/1/11

.....اين ملكوتي است كه هوايش همواره جان پروراست
اين ملكوتي است كه حياتش ابديه است وعزتش سرمديه.

گرتيغ بارد دركوي آن ماه گردن نهاديم الحكم لله