×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

دین در مسیر تاریخ
1385/03/30

اقباس از سايت ديدگاه(1)

شعور انسان سه مرحله را متناوباً یکی پس از دیگری طیّ میکند. اوّل در مرتبهء ذهنی که پدیده های اطراف خود را با خودش قیاس میکند و آنها را از خود قوی تر میشمارد.
مرحلهء دوم مرحلهء متافیزیک است که انسان برای بیان پدیده ها از قوای طبیعت صرفنظر میکند و به مجرّدات و اشیاء غیرمحسوس می پردازد و از خدایان برای شناخت آنها کمک میگیرد.
مرحلهء سوم خدایان متعدّد را متراکم میکند و در یک خدا جای میدهد و ادیان توحیدی را میسازد.
بنظر میرسد که در زمان های گذشته همهءً جوامع بشری در پیرامون اعتقادات مذهبی تشکیل شده باشد. این جریان نقش اساسی همهء ادیان و مذاهب حتّی در درجات بسیار بدوی و ابتدائی اجتماع انسان ها را به عهده داشته است.
لوئیز مامفورد فیلسوف اجتماعی در اثر خود به نام «شهری در تاریخ» تشکیل اوّلین قرارگاه های انسان را نوعی اجتماع مذهبی میشمارد. او میگوید:
آنها تنها به ادامهء حیات نمی اندیشند با اشیاء مقدّس خود را مشغول میدارند با عوامل ارزنده تر و پرمعنای حیات ارتباط می یابند و به افکاری که گذشته و آیندهء آنان را سرخوش میدارد خود را پیوند میدهند و رمز لذّات جنسی و اسرار زندگی و زندگی پس از مرگ را کشف میکنند. به مجرّد آنکه جامعهء شهری تشکیل می شود مسائل دیگر غیر مادّی نیز پیش میآید ولی به هر حال این هستهء مرکزی و موضوع اصلی دلیل وجود شهر کاملاً جدا از امکانات اقتصادی که تشکیل آن را میسّر ساخته باقی میماند.
انسان بخوبی میتواند در اجتماعات اوّلیّه در کنار یک مقبره، یک علامت رنگ شده، صخره ای عظیم و یا مکانی مقدّس تأسیس مدنیّتی را مشاهده کند که از معبد تا مذبح و مقبره تا رصد خانه را در بر گرفته است. رسم ها و نقش ها و قلم زنی های موجود در غارهای جنوب فرانسه و شمال اسپانیا ثابت می کند که ساکنین ماقبل تاریخ این نواحی دیانتی نزدیک به دین توتم و جان پرستی داشته اند. (تاریخ کوچک ادیان بزرگ)
شک نیست که حتّی در مراحل اوّلیّهء ظهور انسان در روی کرهء زمین گرچه ممکن است انسان ظاهراً با بعضی حیوانات پیشرفته شباهت داشته باشد ولی تاریخ تکامل انسان ثابت کرده است که محقّقاً این پدیده یعنی انسان، وجودی ممتاز و نوع عالی خلقت بوده که به سبب دارا بودن قوای فکری که به او اختصاص داشته از سایر حیوانات متمایز بوده و در جادهء تکاملی روان است که به هیچ وجه به پایان نخواهد رسید . زنبور عسل در ساختن خانهء خود هزاره ها و قرن ها پیش بابکار بردن اصول مهندسی براستی شاهکار کرده است و این در حالی است که بشر اوّلیّه برای حفاظت خود از خشم طبیعت به غارها و شکاف کوه ها پناه میبرده است امّا تفاوت در این است که زنبور هنوز به کندوی خود قناعت می کند ولی انسان بتدریج به جائی رسیده است که در کهکشان ها برای خود قرارگاه میسازد و بهر حال از لحاظ مادّی و معنوی آنقدر پیشرفت میکند که بقول شاعر:
رسد آدمی به جائی که بجز خدا نبیند (یا نداند) بنگر که تا چه حدّ است مکان آدمیّت
فریدون مشیری میگوید:
ای ره گشوده در دل دروازه های ماه
با توسن گسسته عنان از هزار راه
رفتن به اوج قلّهء مرّیخ و زهره را تدبیر میکنی
امّا به من بگو، کی قلّهء محبّت را تسخیر میکنی
امّا تاریخی نبودن باورهای مذهبی گذشته نباید ما را به اشتباه بیندازد. ما نمیتوانیم ادیان اولیّهء بشر را با فی المثل دیانت اسلام مقایسه کنیم و آنها را بی ارزش بدانیم و یا حتّی از اطلاق دین به آنها ابا کنیم. میدانیم بسیاری از ادیان بزرگ که هم اکنون ملیون ها و میلیاردها ازمردم جهان به آنها ایمان دارند پایه گذار آنها مشخّص نیست و احکام و تعالیم آنها با علم و عقل امروز ما تطبیق نمی کند.
باستثناء دیانت اسلام که وجود مؤسّس و وقایع تاریخی آن و همچنین آثار باقیمانده از مؤسّس آن واضح و روشن است، حتّی تولّد حضرت بودا، وجود حضرت زردشت، وجود تاریخی حضرت موسی، حضرت عیسای معنوی و بسیاری دیگر از تواریخ مؤسّسین آنها در هاله ای از ابهام پوشیده شده است.
در ادیان گذشته های دور هم مثل توتم پرستی، جان پرستی وسایر ادیان اوّلیّه باستثناء تعدادی عقاید و مراسم مذهبی آگاهی زیادی در دست نیست.
با این همه نباید آداب و رسوم و حتّی احکام و تعالیم غیرعادی این ادیان و روشن نبودن نام پایه گذار و سایر مشخّصات باعث شود که این پدیده ها را دین واقعی ندانیم زیرا این واضح است که دین متناسب با تکامل انسان وبا توجّه به اوضاع و احوال زمان و حتّی باورهای مردم آن روزگار ظاهر می شود.
نکتهء دیگر آنکه اگر به تکامل نسبی بشر در نقاط مختلف این کرهء خاکی توجّه کنیم، متوجّه خواهیم شد که این پایه گذاران ادیان نیز از بین همین انسان ها و البتّه با استعداد فکری مخصوص خود پیدا شده اند و اوامر و نواهی و احکام و قوانینی در حدود فهم و استعداد و اوضاع و احوال اجتماعی این مردمان وضع نموده اند البتّه نمیتوان انتظار داشت که فی المثل درجامعه ای که از چند انسان ماقبل تاریخ تشکیل شده است از حقوق بشر و تساوی حقوق انسان ها سخن به میان آورده شود.
دین مصریان قدیم، دین هندو، ادیان بودائی که پایه گذار آنها بودا آن را در هند، زادگاه وی آغاز کرد و سپس در تمام چین و ژاپون و خاوردور توسعه یافت، دین برهمن، دین ودا، دین باستانی چین، دین کنفوسیوس که بسیاری آن را نه یک دین بلکه یک فلسفه و پایه گذارش را یک فیلسوف و یک مصلح میشناسند، دین قدیم ایران و مزدیسنا و آئین زردشتی، مهرپرستی که نه تنها خاورمیانه و خاور نزدیک بلکه تا اعماق اروپا و امپراطوری روم را به زیر سلطه خود کشید، ادیان سرخ پوستان آمریکای شمالی، دین مایاها و اینکاها در امریکای جنوبی و ادیان سامی یا توحیدی یهودی، صابئین، مسیحی و اسلام و صدها و شاید بنا به باور شیعیان ادیان ۱۲۴۰۰۰ پیامبر را که حتّی نام و نشانی از پایه گذاران آن ها باقی نمانده است باید در فهرست ادیان جهان ثبت کرد.
ظهورادیان با تکامل انسان و اوضاع و احوال زمان و مکان مسلّماً متفاوت بوده است وبه همین دلیل است که نام بسیاری از ادیان مذکور در عهد عتیق و تورات، عهد جدید و انجیل اصولاً در مطالعات تاریخی مطرح نشده است. همچنین نام بسیاری از انبیای مذکور در قرآن مجید و سایر آثار اسلامی در هیچیک از تواریخ باستانی دیده نمی شود.
همانطور که میدانیم تورات منسوب به حضرت موسی در حدود ۷۰۰ سال پس از ظهور حصرت موسی ساخته و پرداخته شد و کنیسهء یهود متن عبری آن را فقط نزدیک به یک قرن قبل از میلاد در دست دارد.
بسیاری از افسانه های بین النهرین در این کتاب راه یافته و بازهم بسیاری از این افسانه ها مثل ارزش های نیروی آسمانی، خلقت زمین، ساختن آدم و حوا و طوفان نوح البتّه به صورت نمادین در کتب یهودی، در نوشته های دیانت مسیحی و با تغییراتی در قرآن مجید تکرار گردیده است.
بسیاری از دانشمندان غیر مذهبی پنج سفر اوّلیّهء عهد عتیق را شامل داستان های تخیّلی و افسانه های کهن و سروده های دلپذیر میدانند.
گرچه شواهدی در دست است که از موسای مصری نام میبرد ولی از پنج کتاب نخستین عهد عتیق آنجا که از مرگ موسی بحث میکند قطعاً نمی تواند از خود حضرت موسی باشد. بسیاری از تاریخ دانان عقیده دارند که بیشتر قصّه های مربوط به بهشت و مار و خلقت آدم و حوّا در اساطیر چینی نیز دیده می شود. (کتاب تاریخ کوچک ادیان بزرگ)
فلیسین شاله محقّق تاریخ ادیان جهان میگوید:
«متون تاریخی دیانت اسلام نیز اصولی ابتکاری نیست و ترکیبی از ادیان دیگر بخصوص دیانت یهود است و قسمتی نیز به ادیان قدیمی که تحوّلاتی در آن راه يافته است تعلّق دارد. امّا این موضوع در همهء ادیان وجود دارد و بنابراین بنظر نمی رسد آن را بتوان نقد و یا نقصی بر اسلام دانست»
شک نیست برای شناسائی معقولات باید آنها را در لباس محسوسات در آوریم بهمان دلیل است که در بسیاری از ادیان از محسوسات برای وصول به معنویّات کمک گرفته شده و هنوز هم میشود. برای رضای خدا رو به قبله میکنیم و دست بسوی آسمان میبریم و برای نماز زانو به زمین میزنیم و سر به سجده میگذاریم از دست و پا و آسمان و زمین کمک میگیریم و به رضایت و محبّت خدا و روح انسانی میرسیم.
اصولاًباید دانست که دین چیست؟
به هر کتاب لغت و فرهنگ لغات و انسکلوپدیا مراجعه شود دین را به نحو بخصوصی معنی کرده اند ولی چیزی که همگی در آن متّفقند آنست که ادیان از زمان ظهور انسان تا کنون وجود داشته و در همهء شئون زندگی انسان اعمّ از مادّی و معنوی دخالت داشته و مؤثّر بوده است و در حقیقت مجموعه ای از باورها و کنش ها و واکنش های انسان در مقابل همهء فنومن های مادّی و معنوی بوده است.
میدانیم که در دنبالهء انقلاب کبیر فرانسه در دنیای متمدّن دو نظریّه غالب در مقابل دین بوجود آمد و رواج گرفت یکی نظریّهء سکولاریسم یا عدم دخالت دین در سیاست و حکومت و دیگری که سابقه ای طولانی شاید از همان زمان ظهور دین داشت یعنی طرد و ردّ دین یا لاایتیسه بود.
ولی با نگاهی حتّی سطحی به دنیائی که در آن زندگی میکنیم، با اینکه بسیاری ار حکومات جهان نظریّهء سکولاریسم را تأیید کرده اند ولی به ندرت سرزمینی پیدا میکنیم که کاملاً به یکی از این دو نظریّه پایبند باشد و همهء مصادیق حکومتی را با یکی از این دو نظریّه حلّ و فصل کند. وجود اعیاد مذهبی حتّی در بین کشورهای پیشرفتهء غریی شاهد این مدّعا است .
ارنست رونان از جمله دانشمندان غربی است که با نظر موافق در بارهءاسلام قضاوت میکند او میگوید:
«بجای سایهء اسرار انگیزی که دیگر ادیان در زیر آن مهد خود را کسترانده اند، اسلام ازمیان تاریخ بوجود می آید و ریشه های خود را در زمین میگستراند۰ زندگی پایه گذار آن مانند همهء مصلحین قرن شانزدهم برای ما شناخته شده است و مبنای واقعی تاریخ ابتدائی اسلام، قرآن محقّقاً دست نخورده باقی مانده است.»
جالب آن است که بعضی از متفکرین معتقدند که دوران ظهور ادیان به علّت پیشرفت و تکامل انسان خاتمه یافته است
اقبال لاهوری میگوید:
«عقل بشر آنقدر پیشرفت کرده است که دیگر پیامبری جدید مورد نیاز نیست و بنا بر این میتوان قبول کرد که محمّد بایستی خاتم النّبیّین باشد» بدین ترتیب اقبال لاهوری با اصل مهدویّت نیز مخالف است زیرا وجود مهدی مستلزم نبوّت دیگری پس از پیامبر اسلام است .
تمدّن اسلامی در تاریخ اسلام غیر قابل انکار است. این تمدّن در دو جنبه علم و حکومت درخششی بسیار داشته است. امّا در صحنهء علم با توجّه دقیق ملاحظه می شود که لا اقلّ هشتاد در صد تمدّن علوم اسلامی اثر دانشمندان ایرانی است. در مقابل تمدّن علمی، تمدّن حکومتی و قانونی اسلام بسیار گسترده است.
در مقابل اظهار نظر آنان که اسلام را به نقد میکشند باید گفت که متأسّفانه به این حقیقت توجّه نمی کنند که دیانت اسلام ۱۴۰۰ سال پیش در سرزمین و در بین مردمانی ظهور کرد که حتّی در همان زمان نیز از سهم بسیار ناچیزی از تمدّن جوامع همزمان خودش مثل رم، یونان، ایران، و سایر مراکز تمدّن برخوردار بود و بنابراین موافق اوضاع زمان و مکان خودش بظهور رسید وبرای زمانی طولانی در حدود هفتصد سال تنها تمدّنی بود که دنیای آن زمان را به نور دانش و تمدّن سیاسی روشن کرده بود و بنابراین مقایسهء آن با دموکراسی آنهم در قرن بیست و یکم در زمانی که دنیا از سطح بسیار بالائی از تمدّن برخوردار است منصفانه نیست.
باید توجّه داشت که دین مانند هر پدیدهء طبیعی دیگر دوران ظهور، ترقی، توقّف و نزول را تجربه خواهد کرد و در پس این دوران ها است که عدّه ای از مردمان بکلّی دین و همهء مظاهر آن را به کنار گذارده و خود را فارغ از تبعیّت هر دینی دانسته اند و یا مؤمنین به آن برای ادامهء زندکی روحانی و معنوی به دین دیگر و مسیر روحانی دیگر گرویده اند و یا اینکه سعی میکنند همان راه قدیمی را هموار تر کرده و به سوی دیگری متمایل نموده و بصورت مسیری دنیا پسند منحرف کنند. در اینجا است که مذاهب منشعب شده از دین جای خود را باز میکنند که ما در این زمان صد ها نمونه این مذاهب جدا شده از دین را مشاهده میکنیم.
شاید بهترین نمونهء این طرز فکر را در دیانت مسیح و ظهور پروتستانیزم دانست و عجیب اینجاست که یکی از فجیع ترین هلوکاست های تاریخی را نیز در این زمان تجربه کرده ایم. کشتار بیرحمانهء بیست هزار پروتستان در فرانسه به وسیلهء کاتولیک های معتقد به مسیح صلیب شده، نه اوّلین نسل کشی دگر اندیشان مذهبی بود و نه انسان های مذهبی و غیر مذهبی را متوجّه زشتی تعصّبات عقیدتی، دینی، نژادی و حتّی ملّی کرد.
صرفنظر از کشتارهای سیاسی کشور گشایان و فاتحانی مثل مغولان و ترکان قاجار پس از فتح ایران و انقلاب کنندگان کمونیست در روسیّه، فاتحان مسیحی اروپائی در امریکای جنوبی وامثال آنان که در گذشته وجود داشته و متأسّفانه هنوز هم وجود دارد و شاید در آتیه هم شاهد کشتارهای شدید تر و فجیع تر این نوع کشتارهای سیاسی از گذشته باشیم، متأسّفانه تا آنجا که تاریخ نشان داده است کشتارهای دسته جمعی دگر اندیشان مذهبی نیز همواره وجود داشته است. کشتار مزدکیان به دست پادشاه عادل! ساسانی و به تحریک رهبران دیانت «گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک!» زردشتی، کشتار دگر اندیشان قوم یهود به بهانهء گوساله پرستی درصحرای سینا، کشتار مسیحیان اولّیه توسّط نرون و امپراطوی رم، ریشه کن کردن مهر پرستی از سراسر امپراطوری بزرگ رم و تخریب همهء مهرابه های مهرپرستان بوسیلهء پیشوایان مذهبی مسیحی، کشتار یهودیان مدینه در اوائل ظهور اسلام، نسل کشی فراموش نشدنی یهودیان توسّط نژادپرستان نازیست در اروپای مسیحی متمدّن!، کشتار فجیع مسلمانان و یهودیانِ براستی متمدّنِ آندلس توسّط مسیحیانِ متعصّب اسپانیا، کشتار ارامنهء مسیحی در اواخر دورهء سلاطین عثمانی، کشتار دسته جمعی بابیان و بهائیان ایران به تحریک پیشوایان مذهبی در زمان قاجار و جمهوری اسلامی، کشتار دسته جمعی دگر اندیشان مذهبی و غیر مذهبی در زندانهای جمهوری اسلامی ایران نمونه هائی از فجایعی است که براستی موجبات سرافکندگی بشریّت را فراهم کرده است.
آیا زمان آن نرسیده که انسان سرگردان در این کرهء خاکی قدر خود را بداند و همهء افراد بشر را همجنس خود بشمارد و حدّ اقلّ چون گرگان درنده سایر افراد بشر را به علّت تفاوت های عقیدتی، فکری، مذهبی، قومی، ملیّتی و نژادی به خاک و خون نکشد؟ به امید آن روز........ شاید در هزارهء سوم میلادی! ! !
ایّها النّاس ما همه بشریم بندهء یک خدای دادگریم
خواهران و برادران یکدگریم چون ز یک مادر و ز یک پدریم
هیچ حیوان جنس خود ندرد ما چرا جنس خود بدریم ؟

منبع:
1- //www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=13638

نظر خود را بنویسید