×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

مدارا، رواداری، تساهل؛ مفاهیمی جدید در فرهنگ ایرانی
1395/02/09

با تشکر از خانم فرح دوستدار برای ارسال این مقاله:

مدارا ، رواداری ، تساهل

مفاهیمی جدید در فرهنگ ایرانی

فرح دوستدار

"بايد در نهايت حكمت و ملاحظه و بردباری و روح و ريحان و محبّت خالصه حقيقی با نفوس مدارا نمود و كل را از وضيع و شريف بر مبادی اوّليه حقيقی بهائيان اطّلاع داد و آن خدمت به نوع بشر و تربيت عالم انسانی و ترقّی مادّی و معنوی ايران و تعزيز ايرانيان است... " (حضرت ولی امرالله : توقيعات مباركه ١٩٢۶ – ١٩٢۲ ، صفحه ١۴٩)

یکی از مفاهیم جدیدی که درنشریات و رسانه‏های فارسی زبان در چند دهه اخیر محبوبیّت خاصی یافته مفهوم "مدارا" است که برخی آنرا بطور دقیقتر "رواداری" می‏نامند. واژه مترادف عربی آن "تساهل و تسامح" (آسان گرفتن بر یکدیگر) است که همگی ترجمه واژه تولرانس tolerance در زبان‏های اروپائی می‏باشند. مفهوم مخالف آن intolerance است بمعنی نارواداری، تعصّب، کوته فکری، کوته نظری. در طول تاریخ عدم مدارا و مشکل قبول دگر‏اندیشان بیش از هر زمینه دیگری در بین پیروان ادیان و خصوصاً ادیان یکتاپرست یا ابراهیمی و مذاهب مشتّق از آنان ریشه داشته و موجب جنگ‏ها و کشمکش‏های بسیاری گشته.

در عصر جدید همزمان با جنبش‏های آزادی‏خواهی و شناخت حقوق افراد و اقلّیّت‏ها مفهوم مدارا علاوه بر حیطه دین در زمینه سیاست و حقوق شهروندی نیز مطرح گردید. از نظر لغتی تولرانس tolerance یا مدارا بمعنی تحمّل کردن و پذیرفتن عقایدیست که شخص به آنها باور ندارد و به نحوی با آن کنار می‏آید. در نیمه دوّم قرن بیستم پس از قبول اعلامیه جهانی حقوق بشر و نزدیک شدن فرهنگ‏ها به یکدیگر مدارا به عنوان یکی از ارزش‏های مهم لیبرالیسم سیاسی مطرح شده و بیانگر نحوه برخورد با اعتقادات، عقاید و رفتار دیگران است. حقوق و آزادی‏های فردی هنگامی از تعرّض در امان می‏ماند که هیچ عقیده و یا اقلّیّتی سرکوب نشده و مورد تحمّل و بردباری قرار گیرد.

دیانت بهائی از ابتدای تأسیسش تعصبات و کوته‏نظری و جدل‏های مذهبی یا عدم مدارا را نفی و نهی می‏کند و با تعالیمی نو ظهور و جهان شمول ازمفهوم مدارا بمعنی تحمّل دیگری فراتر رفته و پذیرش و به رسمیت شناختن گوناگونی را در جامعه لازم می‏داند و والاتر از آن شفقت و مهربانی و همکاری را با جمیع ادیان واحزاب توصیه می‏کند. علاوه بر تعلیم ترک تعصّبات، تعالیم و راهکارهای دیگری نیز جامعه بهائی را از هرگونه کوته‏نظری و نابردباری محفوظ می‏دارد. به برخی از این تعالیم در این مقاله اشاره می‏رود.

تاریخچه مفهوم تولرانس tolerance

تحوّل واژه تولرانس در اروپا هم‏گام است با تحوّل رابطه دین و سیاست. در جوامع استبدادی و اقتدارگرا، گوناگونی باورها و تحمّل دگراندیشان مسئله‏ای مشکل‏ساز است. در عهد عتیق و رُم باستان در صورتی اقلّیّت‏ها را تحمّل می‏کردند که مقام امپراطور را به عنوان قدرتی الهی پذیرفته و مراسم پرستش او را انجام می‏دادند. مسیحیان که در ابتدای تاریخ دیانتشان در رم باستان تن به چنین پرستشی نمی‏دادند مورد تعقیب و آزارواذّیّت بودند. در سال ٣١١ میلادی امپراطور رُم گالریوس Galerius فرمان مدارا با مسیحیان را صادر کرد و به تعقیب مسیحیان خاتمه داد. در قرون وسطی حکومت‏های مسیحی با یهودیان مدارا کرده ولی مُرتد‏ها و کُفّار را تحمّل نمی‏کردند. با پیدایش مذاهب پرتستانت در اروپا و بالاگرفتن در‏گیری مذهبی، مسئله مدارا و شناخت حقوق اقلّیّت‏ها مطرح گشت و با جدائی دین از حکومت، امکان‏پذیر شد. اوّلین قدم مؤثر در این راه پس از جنگ‏های سی ساله در اروپای مرکزی و عقد معاهده وست فالیا در نیمه قرن هفده میلادی بود که حق حکومت‏ها را در انتخاب مذاهب خود به رسمیت شناخت. با وجود آنکه از نظر حقوقی در درون حکومت‏ها تغییری ایجاد نگردید.

قدم مؤثّر دیگر در این راه آزادی و به رسمیت شناختن مذاهب در ایالت‏های شرقی امریکای شمالی بود که منجر به مهاجرت بسیاری از فرقه‏های مسیحی از اروپا به امریکا گردید. چندی بعد در اعلامیه استقلال ایالات متّحدهء امریکا، آزادی انتخاب دین اعتبار حقوقی یافت. در این دوران مسئله مدارا وبردباری در برابر فرقه‏ها و مذاهب گوناگون مورد بحث فلاسفه بود. متفکّر انگلیسی جان لاک John Lock کتاب خود را تحت عنوان "نامه‏ای در باره مدارا" در سال ١۶٨٩ با نام ناشناس به زبان لاتین منتشر ساخت. در عصر روشنگری در قرن هجده میلادی نویسندگان متعددی از جمله لسینگ Lessing فیلسوف و منتقد ادبی در آلمان مدارا را در خلال آثار خود مطرح ساخت. هم‏زمان با آن ولتر Voltaire متفکّر فرانسوی به دفاع از آزادی بدون قید و شرط مذاهب و عقاید پرداخت. در قرن نوزده میلادی گوته Goethe شاعر و متفکّر آلمانی واژه مدارا به عنوان تحمّل دگراندیش را مفهومی گذرا نامید و خواهان آن شد که فراتر از مدارا باید عقاید دیگران را به رسمیت شناخت. با شناخت حقوق فردی، مسئله مدارا از حیطه دین و مذهب به روابط افراد با یکدیگر بسط داده شد.

در جوامع اسلامی مدارا تنها در برابر ادیان اهل کتاب مجاز شناخته شده بشرط آنکه به حکومت اسلامی جزیه یعنی مالیات و خراج بپردازند و تنها در این صورت جان و مالشان حفظ می‏گردد. آنان که جزء اهل کتاب نباشند در شریعت اسلام رسمیت نداشته و حقوقی به آنها تعلّق نمی‏گیرد.

پس از جنگ جهانی دوّم با تدوین قانون اساسی دموکراتیک در کشورهای غربی که بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر پایه‏گذاری شده، آزادی ادیان و مذاهب و گروه‏ها و افراد در انتخاب باورهای شخصی و حق تشکیل اجتماعات و ادای مراسم مذهبی و همچنین حق تأسیس انجمن‏ها و احزاب تا حدّی که در تعارض با قانون اساسی دموکراتیک نباشد تضمین گردید. با وجود پیشرفت‏های بسیار در زمینه حقوق فردی باید اذعان نمود که ضمانت حقوقی در این جوامع منجر به ترک تعصبات دینی و نژادی و جنسیتی بطور کامل نگردیده و بحث مدارا و قبول دگراندیشان و شناخت حدّ و مرز رواداری همچنان در رسانه‏ها مورد بحث است.

مدارا از دیگاه تعالیم بهائی

یکی ازعلل اصلی اختلافات دینی وجنگ‏های مذهبی در تاریخ ادیان برتری جوئی و فرق گذاشتن بین افراد مؤمن و غیر مؤمن است. پیروان ادیان هریک تصویری از کافر و مشرک و مرتد و یا بعبارتی از دشمن دگراندیش خود ترسیم کرده و آنرا وسیله تبعیض و خشونت قرار می‏دهند. دراین زمینه تعالیم بهائی عواملی را که موجب تبعیض و دشمنی گشته از میان برداشته و فرهنگ نوینی را بنیان می‏گذارد که در آن مسئله فرق گذاشتن بین آشنا و بیگانه بکلّی از میان برداشته شده. مهمترین مانع مدارا در جوامع وجود تعصّبات و تقالید یا اعتقادات کورکورانه است. تعصّب به هر گونه‏ای که مطرح گردد، دینی، نژادی، جنسیتی و غیره در آئین بهائی نفی شده. بهائیان خود و فرزندان خود را برای جامعه‏ای بری از تعصّب و کینه‏ورزی و دشمنی تربیت می‏کنند. در آثار بهائی به تکرار بر ترک تعصّبات به عنوان یکی از تعالیم اصولی تأکید می‏شود. بفرموده حضرت عبدالبهاء:

"از جمله اساس بهاءاللّه ترک تعصّب وطنی و تعصّب مذهبی و تعصّب جنسی و تعصّب سياسی است. زيراعالم بشر به مرض تعصبب مبتلا شده و اين مرض مزمن است که سبب هلاک است. جميع اختلافات و جنگ‏ها و نزاع‏ها و خونريزی‏ها سببش اين تعصّب است. هر جنگی که می‏بينيد يا منبعث از تعصّب دينی است يا منبعث از تعصّب جنسی يا منبعث از تعصّب وطنی يا تعصّب سياسيست. و تا اين تعصّبات موجود عالم انسانی آسايش نيابد. لهذا حضرت بهاءاللّه مي‏فرمايد اين تعصّبات هادم بنيان عالم انسانی است..." (خطابات جلد ١ ، صفحه ١۵٨)

اصول دیگری که مدارا و فراتر از آن شفقت و بردباری را چه در برابر دگر‏اندیشان و چه در درون جامعه بهائی تقویت می‏کند عبارتند از:

تضمین آزادی وجدان – طبق اصول اعتقادات بهائیان، اوّل وظیفه هر انسانی جستجوی حقیقت و انتخاب باور شخصی خود است. این تعلیم از سوئی دخالت مراجع بهائی را در انتخاب دین افراد و تحمیل عقاید به دیگران پیشگیری می‏کند و از سوی دیگر نشانگر وظیفه و مسئولیت انسان‏ها در قبال باورهایشان است. حضرت بهاءالله میفرمایند:

"به حجاب نفس خود را محتجب مسازيد چه که هر نفسی را کامل خلق نمودم تا کمال صُنعم مشهود آيد پس در اين صورت هر نفسی بنفسه قابل ادراک جمال سبحان بوده و خواهد بود چه اگر قابل اين مقام نباشد تکليف از او ساقط..." (مجموعه الواح مبارکه ، چاپ قاهره ، صفحه ١٨۶ )

برداشتن حکم امر بمعروف و نهی از منکر- بر طبق اعتقادات بهائی هیچ فردی حق تحکیم و امر به دیگری را ندارد. امر به معروف و نهى از منکر مسئله‏ای درونی و وجدانیست. هر فردی موظّف است در درون خود نفس امّاره خویش را مهارکرده و به معروف امر و از منکر نهى نماید. امر به معروف و نهى از منکر را تنها خداوند به بشر ابلاغ میکند نه بشر به بشر.

مشورت و تصمیم‏گیری جمعی و نهی از اقتدارگرائی فردی- تصمیم‏گیری از دیدگاه تعالیم بهائی بر اساس همکاری و نفع همگانیست. شرکت کنندگان در مشورت بهائی موظّفند نظریات خود را با کمال آزادی و شفافیت بیان کنند و چنانچه نظر مخالفی ابراز شد اعتراض ننمایند و هدف را خیر عمومی قرار دهند نه امیال شخصی.

نهی از مجادله در قول و اعمال خشونت و جنگ وجدال – منش بهائیان در هر زمینه‏ای باید صلح‏آمیز و با ملایمت توأم باشد. این بیان حضرت بهاءالله بطور مختصر و گویا اصول روش بهائیان را نشان می‏دهد: "طوبی از برای نفسی که بشنود و نگويد. اگر نيکوئی از کسی بينند به مکافات قيام کنند. اگر ضرّی مشاهده کنند صبرنمايند و بخدا گذارند. ضرب و شتم و جنگ و جدال و قتل و غارت کار درنده‌های بيشهء ظلم و نادانی است. اهل حقّ از جميع آن مقدّس و مبرّا." (آیات الهی، جلد ١ صفحه ٣۶٧) و در جای دیگر: " كل عباد را به نصايح مشفقه نصيحت نموديم كه احدی متعرض احدی نشود و نفسی با نفسی مجادله ننمايد" (امر و خلق ، جلد ٣ ، صفحه ١٩٢)

مسئولیت فردی و نهی از مداخله در مسائل شخصی دیگران – شناخت ارزش انسان بعنوان فردی مستقل و دارای فکر و رأی شخصی یکی از پدیده‏های عصر مدرن است که در تعالیم بهائی نیز منظور گردیده. در مسائل و احکام فردی هر شخصی در برابر پروردگار مسئول رفتار خویش است. اهل بهاء از اعتراض بیکدیگر منع شده‏اند. بفرموده حضرت بهاءالله درلوح سلمان : "ای سلمان بر احبای حق القا كن كه دركلمات احدی به ديده اعتراض ملاحظه منمائید بلكه به ديده شفقت و مرحمت مشاهده كنيد مگر آن نفوسی كه اليوم در رد الله الواح ناريه نوشته." (مجموعه الواح مباركه ، چاپ قاهره ، صفحه ۱۵۳)

نظرگاه بهائی : فراسوی مدارا

مدارا بمعنی تحمّل دگراندیشان، خشونت و تبعیض حقوقی را در جامعه از میان برمی‏دارد ولی چنانچه تاریخ نیم‏قرن گذشته نشان می‏دهد تعصّب و تکبّر و برتری‏جوئی و سایر مشکلات اخلاقی را حل نمی‏کند. مدارا جدل و ستیز را پیش‏گیری می‏کند ولی قادر نیست قلوب را به یکدیگر نزدیک ساخته و دوستی و اُلفت را به پیش برد. تعالیم بهائی فراتر از مدارا و بردباری هدف نهائیش ایجاد اُلفت و محبّت بین ابناء بشر است، بدون توجّه به تفاوت‏های موجود. حضرت عبدالبهاء صریحاً مدارا یعنی تحمل دیگری را کافی ندانسته و هدف این آئین را از میان برداشتن دشمنی می‏دانند:

" از جملهء تعاليم حضرت بهاءاللّه اينست که انسان بايد در جميع شئون و احوال سماحت (جوانمردی، بخشش) داشته باشد دشمن را دوست شمرد و بدخواه را خيرخواه بداند نه آنکه دشمن را دشمن بداند و مدارا نمايد و مبغض را مبغض بداند و حسن اخلاق بنمايد. مي‏فرمايد اينگونه عمل نمودن تزوير است حقيقت ندارد بلکه شما بايد دشمن را دوست ببينيد و بدخواه را خيرخواه بدانيد و به اين دستورالعمل معامله کنيد يعنی محبّت و مهربانی و خيرخواهی شما حقيقی باشد نه مدارا زيرا مدارا بيک درجه تزوير است" (خطابه حضرت عبدالبهاء در شهر اوکلند در کاليفرنيا در جمع احبّاء در ٣٠ اکتبر ١٩١٢ نقل از کتاب "بهاءالله و عصر جدید" صفحه ٩٨)

هدف تربیت بهائی تنها مدارا بمعنی تحمّل دیگری نیست بلکه خیرخواهی و مهربانی به هم‏نوع است:

"در نزد کلّ ثابت و مبرهن گرديده که بهائيان خيرخواهند و با جميع احزاب بی‏نهايت مهربان از نزاع و جدال بيزارند و از تعصّب و غرض در کنار. ای ثابت بر پيمان با جميع اقوام به جان و دل مهربان باشيد و با کل احزاب در نهايت خير خواهی از دل و جان بکمال صدق محبّت نمائيد نه مدارا. همدم بيگانه و آشنا گرديد و همراز هر بيچاره و آواره. خاطری نيازاريد و کلمه سوء بر زبان مياريد اگر از کسی فضائل عالم انسانی و سلوک در رضای الهی مشاهده کنيد تمجيد کنيد و الّا صمت و سکوت اختيار نمائيد. اين است روش اهل بهاء" (مكاتيب حضرت عبدالبها - جلد ۴: صفحه ۴۳)

در یکی از مکاتیب خود حضرت عبدالبهاء وظیفه اکثریّت یا آشنایان را در قبال اقلّیّت خصمانه چنین بیان می‏ کنند:

"فرض نمائيم که اگر اهل شهری جميع آشنا گردند و بيگانه معدودی قليل و در نهايت عداوت و بغضا، با وجود اين ياران آشنا را محبّت بايد و مدارا شايد که نهايت رعايت مجری دارند و چشم از خطا بپوشند و بر عطا بيفزايند اينست نصوص الهيّه و مادون آن لاينبغی لأهل العرفان ع ع "( مكاتيب حضرت عبدالبها- جلد ۴: صفحه ۳۱)

مدارا و مراعات حقوق دیگران در آثار بهائی تنها توصیه‏ای وجدانی و اخلاقی نیست بلکه وظیفه‏ای حقوقیست. حضرت ولی امرالله در لوحی خطاب به احبّای ایران و شرق لزوم رعایت حقوق افراد را چنین بیان می‏فرمایند:

" و در ختام انظار ياران ممتحن پرعشق و وفای حضرت عبدالبهاء را به اين امر مهمّ و لازم منعطف نمايم و باين نکته متذکّر دارم و آن مواظبت و دقّت تام در حفظ حقوق مدنيّه شرعيّه شخصيّه افراد است از هر سلک و طائفه و نژاد و عقيده و مقامی. در اين مقام امتياز و ترجيح و تفوّق جائز نه..." (مائده آسمانی جلد ۶ صفحه ١۴)

نظر خود را بنویسید