×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

سخنی با دکتر رحیم پور ازغدی
1385/12/14

سر هر داستان نام یزدان است
برادر عزیز جناب آقای رحیم پور ازغدی
از قرار معلوم هفته گذشته در سخنرانی شما که از شبکه اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده، یکی از دانشجویان در خصوص دیانت بهائی و تاریخ و اعتقادات و احکام آن سوال نموده بود. محتوای پاسخی که شما دادید و در یکی از ساعات پر بیننده از شبکه سراسری پخش شد برای آنانکه از تاریخ و احکام و تعالیم این دیانت الهی آگاهی دارند اسباب تعجب و تحسر فراهم آورد. مدت 160 سال است که قدرتمندان و زورمندان خودکامه در ایران با بی رحمی هرچه تمام تر زبان بهائیان را بسته و قلمشان را شکسته اند و اهالی ایران را از داشتن هرگونه اطلاعی نسبت به دیانت بهائی محروم نموده اند. اکنون ملاحظه میگردد که این سانسور شدید و جانبدارانه تاثیرات سوء خود را بر جا گذارده و شخصی مانند شما که در جایگاه محقق و دانشمند نشسته است (و بنا براین نباید بدون تحقیق و بررسی همه جانبه سخنی بر زبان آورد) ، مطالب متناقض و خلاف واقعی را در خصوص بزرگترین گروه مذهبی ایران بر زبان آورده است .
جناب ازغدی، از محتوای سخنان شما چنین مشخص می شود که جهت کسب اطلاع از این قویترین و عمیق ترین جریان دینی تاریخ معاصر، تنها به خواندن چند جزوه و کتاب ردّیه آخوندی اکتفا نموده اید، و بدون تامل همان مطالب را بصورتی بی نظم و ترتیب در سخنرانی خود بازگو نموده اید. امروزه گروهها و مکاتب دینی و متالهین بسیاری در اقصی نقاط جهان بر بهائیان میتازند و حملاتی در زمینه های دین شناسی و الهیات و علوم سیاسی و اقتصاد و فلسفه و تاریخ بر آثار سید باب و حضرت بهاء الله و جانشینان ایشان وارد می آورند و دانشمندان بهائی نیز در پاسخ به آنها رساله ها و کتب متعدد تالیف میکنند. سزاوار شما که عمری در راه مطالعه و تحقیق سپری نموده اید آن بود که اگر هم بخواهید ایرادی بر آثار گرانقدر و کتب و الواح عظیمه آن حضرت وارد نمائید، حد اقل از مباحث مربوط به الهیات و فلسفه و عرفان وارد شوید نه مطالب کم ارزش ردّیه های آخوندی . وقتی که یک آخوند با تفکر محدود و منجمد خود در حوزه های علمیة شصت هفتاد سال پیش، در آثار عظیمه عرفانی و الهی و اجتماعی سید باب و حضرت بهاء الله نظر میکند، بدیهی است که از درک وسعت و عمق مطالب آن عاجز است و از بین آنهمه حقایق روحانی و تعالیم معنوی و احکام الهی ، تنها حکم نجاست و پاکی توجه وی را جلب میکند و یا حکم حرمت نکاح زن پدر ! چه مناسب گفته است شاعر :
ای خواجه فقیه چون تو را نیست نظر
چندین ز چه ای منکر هر اهل نظر
اینان همه از صانع و صنعش گویند
تو از دم حیض و از نجاسات دگر
البته از آن آخوند بیش از آن نمی توان توقع داشت. اما حیف است از شخص اهل مطالعه ای مانند شما ، بجای آنکه آب را از سرچشمه اش بنوشید به کوزه شکسته نیمخورده ای اکتفاء نمائید و بجای آنکه بر سر سفره مهناء الهی بنشینید ، تنها لقمه نیم جویده جاهلی را بو کنید. از شما می پرسم آیا از بوئیدن آن لقمه نیم جویده میتوان بر کیفیت این سفره و نعمای مبسوطه بر آن مطلع گشت؟ چنین است حال کسانی که با خواندن چند ردیه بی مقدار میخواهند بر کیفیت این نباء عظیم مطلع گردند . حال از شما دعوت میکنم به مختصری از تاریخ و تعالیم و اعتقادات و احکام دیانت بهائی که در ذیل نقل می گردد توجه نمائید :
بهائیان به خداوند واحد یگانه معتقدند و او را ذات غیب منیع لایدرک می شمارند. آنان به همه نفوس مقدسه پیامبران الهی از آدم تا خاتم احترام می گذارند و آنها را یک سلسله واحد بشمار می آورند که در ادوار مختلف تاریخ برای نجات بشر و هدایت وی در طریق تاسیس مدنیت الهیه بر روی زمین ظاهر شده اند. آنان ظهور حضرت بهاء الله را ثمره و نتیجه ظهور پیامبران از آدم تا خاتم می شمارند که با ظاهر شدنشان عالم بشری از دوران کودکی خارج شده و به مرحله بلوغ وارد میگردد . حضرت باب ، که متعاقباً مختصری از تاریخ حیات ایشان درج خواهد شد ، مبشر حضرت بهاء الله و هموار کننده راه آن حضرت بوده و جان خود را در این راه فدا نمودند . در اثر این دو ظهور عظیم الهی ، بشریت از دوره طفولیت خود خارج شده و وارد دوران جدیدی می گردد که حاصل و نتیجه آن وحدت عالم انسانی و صلح عمومی و محو تعصبات جاهلیه و تحقق وعود و بشارات انبیاء قبل است و در کتب آنان از آن به عنوان آخرالزمان نام برده شده است.
حضرت بهاء الله در تعالیم خود حقایق متعددی را به بشر تعلیم نموده و مسیر دستیابی به آن و تحقق آنرا آغاز نمودند. بعضی از این تعالیم ، علاوه بر آنچه ذکر شد ( وحدت عالم انسانی و صلح عمومی ) عبارتند از :
- عالم انسانی محتاج نفثات روح القدس است . بدون تحقق تمدن روحانی ، عالم انسانی روی سعادت و نیکبختی را نخواهد دید .
- دین باید مطابق علم و عقل باشد .آنچه مطابق علم و عقل نباشد جهل و نادانی است .
- دین باید سبب الفت و محبت باشد . اگر دین سبب اختلاف و نزاع گردد مانند اینست که دارو سبب شدت مرض گشته است .
- تعصبات سیاسی و دینی و جنسی و قومی هادم بنیان انسانی است .
- تحری حقیقت . باید دست از تقلید و تعصب بشوئیم و هر امری را با تحقیق تحری و جستجو کنیم. تنها از این طریق است که عالم انسانی به وحدت آراء نائل می گردد و اسباب جنگ و نزاع و جدال از روی زمین محو می گردد .
- تساوی حقوق رجال و نساء . در نزد خداوند زن و مرد یکسانست . هرکس عملش صالح تر است مقبول تر است. باید در جامعه به زنان فرصتهائی برابر با مردان داد و از حقوق آنها محافظه نمود تا در علم و فضل و کمال همعنان با مردان گردند. بجز از این طریق عالم انسانی روی سعادت را نخواهد دید.
این تعالیم تنها در حد یک شعار نبوده بلکه بصورت یک جریان اجتماعی و تاریخی موثر و قوی در بطن جامعه جهانی بهائی ظاهر گردیده است و تاثیرات عمیق خود را در عالم برجا میگذارد.
اما در خصوص شبهاتی که در مورد تاریخ این دیانت در سخنان شما بچشم میخورد ، خلاصه ای از تاریخ آنرا می نگاریم تا انشاء الله شما و سایر خوانندگان را به مطالعه وسیعتر در آن راغب گرداند و دفع شبهات تاریخی را نیز نموده باشد:
سید باب، نام مبارکش سید علی محمد و از خاندان معروف سادات شیرازی بود که همگی به علم و تقوا و عدل و انصاف شهرت داشتند و اکثراً به شغل تجارت مشغول بودند. در کودکی پدر معظم خود را از دست دادند و تحت حمایت دائی خود پرورش یافتند. از طفولیت آثار نجابت و ذکاء فطری و علم و دانش و ورع و تقوی در ایشان مشاهده میشد . زمانی که در سن شش سالگی ، چنانچه رسم آن زمان بود ، ایشان را جهت تعلیم به مکتب شیخ عابد سپردند، پس از مدت کوتاهی شیخ ایشان را بنزد دائی بازگرداند و گفت که این طفل دارای علم لدنی است و شگفتیهائی از او دیده ام که وی را از من و امثال من بی نیاز نشان میدهد و این آثار را جز در ائمه هدی نمی توان یافت. پس از چندی ایشان به همراه دائی خود به شغل تجارت مشغول گردیدند ولی اکثر اوقات را به عبادت و تفکر می پرداختند. مدتی در بوشهر به تجارت مشغول بودند و سفری نیز به کربلا و عتبات عالیه نموده و چند مرتبه در جلسات درس سید کاظم رشتی نزول اجلال فرمودند. ایشان قبل از دعوت بظهور جدید تاهل اختیار نموده و صاحب فرزندی به نام احمد شدند که در یک سالگی وفات کرد. حضرت ولی امرالله [1] در توصیف ایشان چنین فرموده اند : «جوان نجيب و مقتدر كه در تواضع و فروتنى و شكيبائي بیهمتا، در آرامش و صفا و وقار تزلزل ناپذير و در سخن و بيان فريبنده و جذاب» [2] ( ترجمه )
در سال 1260 که شاگردان سید کاظم رشتی ، بر طبق وصیت وی در اطراف و اکناف پراکنده شده و در جستجوی قائم موعود بودند ، یکی از آنان بنام ملاحسین بشروئی در شیراز به حضور ایشان رسید و ندای ظهور جدید را استماع نمود و در همان شب شاهد نزول آیات از جانب آن حضرت بوده و به مقام ایمان و ایقان ارتقاء یافت . پس از آن بتدریج هفده نفر دیگر نیز به آن حضرت ایمان آورده و اصحاب اولیه ایشان را تشکیل دادند. آن حضرت که در آن زمان بیست و پنج سال از سن مبارکش می گذشت، این هجده نفر را مامور تبلیغ و تبشیر در نقاط مختلفه ایران و عراق و هندوستان نمود و خود به همراهی یکی از آنان که ملقب به قدوس می باشد به سفر حج تشریف برده و در آنجا دعوت خود را اعلان نمود و سپس به شیراز مراجعت نمودند . علی رغم مخالفتهای حاکم شیراز و علماء آن شهر روز بروز بر پیروان آن حضرت افزوده میگشت و نفوس کثیری در نقاط مختلف ایران به امر آن حضرت ایمان آوردند. توطئه حاکم شیراز برای مقتول نمودن ایشان با شیوع ناگهانی وبا در شهر ناکام ماند و ایشان به اصفهان تشریف بردند. حاکم اصفهان بنام منوچهرخان معتمد الدوله به ایشان ایمان آورد و چند ماهی از ایشان در عمارت خورشید پذیرائی نمود تا آنکه وفات یافت و پس از آن ایشان را بدستور محمد شاه به طهران دعوت نمودند ولی با توطئه حاجی میرزا آغاسی صدر اعظم وقت، این دعوت در نیمه راه تغییر نمود و آن حضرت به ماکو در آذربایجان تبعید شدند در مدت چند ماهی که در قلعه ماکو محبوس بودند کتاب مستطاب بیان بر قلم ایشان نازل گردید . رفته رفته محبوبیت ایشان در بین مردم ماکو گسترش یافت و لذا حاجی میرزا آغاسی ناگزیر گردید ایشان را به قلعه چهریق واقع در نزدیکی سلماس تبعید نماید. در مدت تبعید در چهریق نیز آیات و الواح و مناجاتهای متعددی بر آن حضرت نازل می شد . در این مدت روزبروز پیروان ایشان فزونی می یافتند و لذا حکومت وقت ایشان را به تبریز منتقل نموده و در مجلسی که با حضور ولیعهد ناصرالدین میرزا و علماء طراز اول تبریز تشکیل گردیده بود ایشان را محاکمه نمودند و چون ایشان با نهایت قوت و اقتدار ادعای خود را تکرار نمودند، بر قتل آن حضرت مصمم شدند. تیرباران آن حضرت در میدان سربازخانه تبریز در بیست و هشتم شعبان سال 1266 صورت پذیرفت .
قتل آن حضرت نتوانست شعله ایمان را در قلب صدها هزار از پیروانش خاموش سازد. ایشان در تمام کتب و آثار و الواح و مناجاتهای خود با نهایت انجذاب آرزوی شهادت در راه محبوب خود را نموده بودند و به پیروان خود وعده داده بودند که پس از ایشان نفس مقدسی ظاهر خواهد شد که همه ظهورات ادیان قبل را به ثمر خواهند رساند. وی از ایشان به «من یظهره الله» یعنی کسی که خداوند وی را ظاهر میسازد یاد نموده بود.
میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاء الله، از اولین افرادی بود که به نشر آئین جدید قیام کرد. پدر ایشان در زمان محمد شاه قاجار و صدر اعظمی قائم مقام فراهانی سمت وزارت داشت، ولی بهاءالله پس از وفات پدر این منصب دولتی را نپذیرفت. منزل وی همواره مامن فقرا و درماندگان بود. در واقعه قتل عام بابیان ، وی نیز به همراه عده زیادی در زندان سیاه چال محبوس شد. زمانی که در زندان سیاه چال طهران محبوس بود ، اولین آثار وحی الهی را دریافت نمود. مادر ناصرالدین شاه قاجار نهایت اصرار را داشت که وی به اتهام سوء قصد به فرزندش اعدام گردد ، ولی آشنایان و اقوام ایشان از طریق سفیر روس در ایران از شاه خواستند که بازجوئی دقیقی در خصوص اتهامات وارده بر ایشان بعمل آورد (امری که در آن روزگار بی قانونی در ایران نادر بود و شاید تنها در خواست یک سفیر خارجی می توانست پادشاه مستبد را وا دارد که مراقب حکم راندن خود باشد.) . بازجوئی های متعدد نتوانست اتهام سوء قصد به ناصرالدین شاه را به ایشان ثابت نماید ولی وی بعلت پذیرفتن آئین جدید پس از آزادی از زندان به بغداد تبعید گردید .
در بغداد بمرور ایام آئین جدید رونق و انتشار گرفت بحدی که دشمنان آن به حسد و رشک افتادند و با تحریک دربار ایران از دولت عثمانی خواستند که آن حضرت را به منطقه ای دورتر از مرزهای ایران تبعید نماید . حکومت عثمانی نیز ایشان را برای مرتبه دوم از بغداد به استامبول تبعید نمود. همزمان با این تبعید بود که ایشان دعوی خود را برای عموم آشکار نمودند و آغاز دور جدیدی در تاریخ بشری را اعلان فرمودند. آن حضرت ظهور خود را مرحله بلوغ نوع بشر خواندند که با فرارسیدن آن همه ادیان و ظهورات قبل به مرحله کمال میرسند و همه ادیان و مذاهب مختلفه در ظل یک دین و آئین واحد در می آید.
گسترش و انتشار دین بهائی در بغداد- علی رغم دشمنیها و مخالفت بی شمار- تبعات مختلفی داشت. یکی از برادران ناتنی حضرت بهاءالله که «ازل» لقب داشت از روی حب ریاست و به طمع تصاحب مقام بنای مخالفت و دشمنی با ایشان را گذاشت و سعی کرد عده ای را به دور خود جمع نماید. از طرف دیگر با گسترش آئین بهائی حکومت عثمانی نیز به وحشت افتاده و ایشان را به ادرنه و بعد از پنج سال مجددا به عکا تبعید نمود. زندان عکا در بد آب و هوا ترین نقطه امپراطوری عثمانی واقع شده بود و حضرت بهاء الله تا پایان عمر در آنجا محبوس بودند. ایشان در این ایام با نزول و ارسال خطاباتی به سلاطین و پادشاهان و روسای جمهور و رهبران ادیان ، آنها را از هدف ظهور خود در عالم آگاه فرمودند . در سایر آثار و الواح ایشان که در مدت قریب بر چهل سال بر ایشان نازل گشته مبانی و مبادی یک تمدن الهی و جهانی ظاهر گشته است که بنا به اعتقاد پیروان ایشان مقدر است در آینده زیربنای نظامی جدید و جهانی گردد و نوع بشر را از شر اختلافات و تعصبات مذهبی رهائی بخشد.
پس از در گذشت حضرت بهاء الله از این عالم خاکی ، فرزند ایشان که لقب عبدالبهاء را برای خود اختیار نموده بود اداره امور جامعه بهائی را بعهده گرفت . از آن زمان تا کنون این دیانت به گسترش و رشد بی وقفه خود در سراسر کره ارض ادامه میدهد و از لحاظ گسترش ، بر طیق آمارهای رسمی ، پس از مسیحیت دومین دیانت گسترده در سراسر عالم است . امروزه در همه کشورهای جهان جوامع بهائی وجود دارند و با شوق بی حد به تبلیغ و انتشار آئین خود مشغولند تا طلوع روز موعود خداوند، وحدت نوع بشر و از بین رفتن اختلافات نژادی و مذهبی و قومی را سرعت بخشند.
بهائیان تنها جامعه دینی هستند که دچار دسته بندی و تشعب نگردیده و بهمین دلیل وحدت و اتحاد آنها در سراسر جهان زبانزد حاص و عام است. این وحدت واتحاد موجب آن گردیده است که هرگاه در یکی از نقاط کره زمین جامعه بهائی مورد تهدید و تجاوز قرار گیرد، بهائیان سایر نقاط جهان یکپارچه قیام نموده و نزد حکومات خود تظلم و دادخواهی می نمایند. اینستکه ملاحظه میفرمائید در طول بیست و هشت سال گذشته که جامعه بهائیان ایران در معرض هجوم دشمنان قرار گرفته و اموال و دارائیها و اوقاف و اماکن متبرکه ایشان غصب شده ، کارمندان آنها از کار اخراج گردیده اند ، حقوق بازنشستگان ایشان قطع شده ، عده کثیری به اتهامات واهی و بی اساس به زندان افتاده و یا اعدام گردیدند ، عده کثیری از روستائیان یا مجبور و ملزم به ترک عقیده گردیده و یا از وطن مالوف اخراج شده و در شهر ها آواره شده اند ، دانشجویان از ادامه تحصیل محروم گردیده و محصلین از شرکت در کنکور سراسری ممنوع شدند ، و هزاران ظلم و جور کوچک و بزرگ که بر این افراد بی دفاع وارد آمد ، در مقابل جوامع ملی بهائی در سراسر نقاط عالم یکپارچه از حکومات خود خواستند که از حکومت ایران در قبال این رفتار عیر قابل قبول قبول توضیح بخواهد و از مراجع و سازمانهای بین المللی درخواست کردند که این حملات را محکوم نماید [3] .
دشمنان این آئین در کشور ایران، هیچ دلیلی برای ادامه فشار و تضییقات بر جامعه بهائی ندارند. بهائیان در مقابل این تعدیات و فشارهای مستمر بیست و هشت ساله مقابله بمثل نکردند. دست به اسلحه نبردند. شعار ندادند و تظاهرات نکردند. تنها به اولیای امور و مراجع مربوطه مراجعه کرده و طالب حقوق حقه خود شدند، و زمانیکه سالها بی اعتنائی دیدند، برادران و خواهران روحانی آنان در سایر نقاط جهان یکصدا به دفاع از آنها برخاستند . اکنون آنانکه بی دلیل به بهائیان تعدی نمودند، نه در پیشگاه عدل الهی، نه در مقابل تاریخ ،نه در صحنه روابط بین المللی، ونه حتی در مقابل نسل جوان ایرانی، هیچ پاسخی برای توجیه اعمال گذشته خود ندارند.
جناب ازغدی، مباحثه رودر رو و تبادل آراء ونظرات در نزد ارباب علم و دانش پسندیده است، اما شرط آن اجتناب از غرض ورزی و وسعت دیدگاه و حفظ احترام طرفین میباشد. امیدواریم که جناب شما که به مجامع علمی و روشنفکر جامعه منسوب میباشید یک طرفه به قاضی نروید، مجال دفاع را برای بهائیان قائل شوید ، در استدلالهای خود به مطالب مشتی ردیه بی مقدار و بی ارزش اکتفاء نکنید، و اگر به کتب و آثار سید باب و حضرت بهاء الله اعتقادی ندارید، حداقل اعتراضات خود را در سطح مدعای عظیم ایشان و مطالب عالیه عرفانی و اجتماعی و دینی مندرج در آنها مطرح فرمائید.

منابع:
[1] شوقی ربانی ولی امر و جانشین حضرت عبدالبهاء میباشد که اداره امور جامعه جهانی بهائی را به مدت سی و شش سال بر عهده داشت.
[2] کتاب چهارم روحی صفحه 20
[3] چیزهای حقوق بشری که آقای ازغدی نام می برند همین سازمانهای بین المللی میباشند که بسیاری از آنان ریشه در ملل محروم و حق طلب عالم دارند

نظر خود را بنویسید


ghabl az har harfi name yazdan

صصwww.jast_so?…
ارسال شده در : 1387/6/9

ghabl az har harfi name yazdane pak va yegane vajeb ast dar bare aghaaye rahimpor mikhastam be shoma dostan arz konam ke ishan be nazare man yek ensani digar az nasle ensanhaii mesle ostad motahari hastand va harf hagh mizanand n harfe rezhim . az shoma bardaran va khaharane mohtaram in khahesh ra daram ke bi dalil va estedlal va borhan az in mard enteghad nakonin va dar moghabele enteghadhai ke az in ensan mishavad dar sorate tavanai kalami moghabele konid.ba tashakor dostare shoma haghjoyan.dar panahe hagh taala

برگردید قبل از انکه بروی

صراط مستقیم
ارسال شده در : 1386/9/17

یاهادی المضلین
بنده مدت چهل سال درمخل شمازندگی کردم
وبافهم شما از دین متول شده ازاسرائیل آشنا هستم لحن کلام محترمانه ولی اصل دینتان دین نیست البته پیروان ساده دل تان اینطور نیستندو بدئت گزاران ائین تان چه خوب نقش بازی میکند ای کاش لحظه ای به خود می امدید وصراط مستقیم را در میافتید قبل از انکه این جهان راوداع کنید

خيلي عجيبه كه بع

متعجب
ارسال شده در : 1386/8/22

خيلي عجيبه كه بعد از اين همه تلاش براي اثبات حرفتون من كه به عنوان يه فرد مشتاق اومدم تا ببينم حرفتون چيه ؟ جز تناقض گويي چيزي به دستم نداديد
اول ميگوييد ايشان را به عنوان كسي كه ادعاي قاءم بودن كرده پيدا كردند وبهش اهميت دادند بعد ميگين دين جديد آورده؟ بابا خودتون هم نميدونيد چه كاره ايد!!!؟ برديد تو تفكراتتون تجديد نظر كنيد

بهائی گری که دین

من
ارسال شده در : 1386/5/23

بهائی گری که دین نیست
فرقه ی ساخته روس است

سارای عزیزضمن

صمیم
ارسال شده در : 1386/4/20

سارای عزیز

ضمن عرض سلام باید عرض کنم که بسیاری از مطالب گفته شده در سخنرانی آقای ازغدی صحت ندارد . در مقالات متعددی که در همین سایت می توانید پیدا کنید به جزئیات این مطالب پرداخته شده .

سلام راجع به این

سارا
ارسال شده در : 1386/4/18

سلام راجع به اینکه در این سخنرانی گفته شد که روی قبر ایشان شته شده لم یلد ولم یولد و همچنین در مورد تقسیم مواد غذایی که گفته شد بهترین خوراکیها متعلق به حضرت بهاء است وعدالت در این نوع تقسیم توضیح بدهید

سلام راجع به این

سارا
ارسال شده در : 1386/4/18

سلام راجع به اینکه در این سخنرانی گفته شد که روی قبر ایشان شته شده لم یلد ولم یولد و همچنین در مورد تقسیم مواد غذایی که گفته شد بهترین خوراکیها متعلق به حضرت بهاء است وعدالت در این نوع تقسیم توضیح بدهید

سلام راجع به این

سارا
ارسال شده در : 1386/4/18

سلام راجع به اینکه در این سخنرانی گفته شد که روی قبر ایشان شته شده لم یلد ولم یولد و همچنین در مورد تقسیم مواد غذایی که گفته شد بهترین خوراکیها متعلق به حضرت بهاء است وعدالت در این نوع تقسیم توضیح بدهید

سوال

قناری
ارسال شده در : 1386/1/10

ساناز عزیز

ضمن تشکر از تذکر شما ٍ اگر قسمتهائی از مقاله را که بنظر شما نیازمند تجدید نظر است مشخص فرمائید ممنون میشوم.

موفق باشید

جناب آقاي ازغدي

كاويان
ارسال شده در : 1385/12/25

فقط ميتونم بگم متاسفم در قرن 21 هنوزدر مورد چه مسائل جزيي و پيش پا افتاده اي جدل و دعوا ميشود آيا بهتر نيست كمي تمرين بزرگ شدن كنيم ؟ آيا در زمان رسول اكرم (ص) هزاران تهمت و افترا به ايشان و يارانشان نسبت ندادند از تاريخ درس بگيريم
آيا رسول اكرم ناموفق ماندند ؟
متاسفم كه حتي گاهي اوقات داشتن تحصيلات عاليه مشكلي را از لحاظ فرهنگي براي كسي حل نمي كند
از جناب آقاي ازغدي محترم ميپرسم شما مطمئنا در مورد تاريخ اسلام اطلاعات كافي داريد كه البته اميدوار از نوع اطلاعاتتان در مورد جامعه بهايي نباشد ، جناب ازغدي آيا در صدر اسلام دشمنان رسول اكرم(ص) با تمام تلاشي كه كردند در مورد پيشرفت ديانت اسلام موفق بودند و در تاريخ از آنان به نيكي ياد شده و ميشود و آيا رسالت حضرت محمد ناكام و عقيم ماند ؟
من براي شما دعا ميكنم حتما يك آدم تحصيلكرده آدم موفقي نبايد باشد حداقل در زندگي معنوي خود براي شما از درگاه خداوند متعالي كه حضرت بهاالله به من معرفي كرده اند طلب راهنمايي و بخشش خواهم كرد

رعايت ادب

ساناز
ارسال شده در : 1385/12/24

دوست عزيز
حضرت عبدالبهاء مي فرمايند نفسي را بدخواه مشمريد.
حضرت بهاءالّله هم مي فرمايند از مايتكدّر به الانسان اجتناب كنيد. حضرت عبدالبهاء مي فرمايند : زهر دهند شهد دهيد.
بهترين دفاع از امر مبارك و نصرت آن به جنود اخلاق است . پس شور و شوق دفاع از امر ما را به بيراه ي بداخلاقي با ديگران نكشاند. با منتقدان بايد مؤدّبانه سخن گفت . اگر از بي ادبي گله منديم خود نبايد گلايه مان را بي ادبانه بيان كنيم . دوستانه و با محبت عبدالبهائي به دوستانمان شكوه و گلايه كنيم . دوستشان بداريم تا دوستمان بدارند . اين نصايح براي قاب گرفتن نيامده است براي عمل در چنين موقعيت هايي است . مي بخشيد از جسارتي كه كردم.

منتظریم

منتظر
ارسال شده در : 1385/12/19

مدتهاست که در انتظار عکس العمل و یا پاسخی از جانب آقای ازغدی و یا صدا و سیما هستیم . گویا پاسخی برایشان باقی نمانده است.

چراغی را که ایزد برفروزد

هر آن کس پف کند ریشش بسوزد