×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

دعوت به مناظره : آري يا خير
1386/06/30

چندی پیش یكی از مراجعه كنندگان به سایت نقطه نظر، پیروان دیانت بهایی را به مناظره دعوت نموده بود و اینكه اگرپیروان دیانت بهایی در این مناظره شكست بخورند، نشان دهنده باطل بودن دیانت بهایی است و باید دست از دینشان بردارند و اگر آن فرد شكست خورد، آنگاه تمام ادعاهای آقای رحیم پور را رد خواهد نمود.
اصولا دعوت به مناظره با دو هدف صورت می گیرد. یا هدف این است كه احكام و تعالیم موجود در دیانت، با قوای عقل، مورد نقد و بررسی قرار داده، آن را رد نموده، به تمسخر گرفته شود. هدف دیگر مناظره آنكه واقعا افراد قصد تحقیق داشته باشند.
در مورد هدف اول باید گفت، آیات و احكام به اراده الهی و از جانب خداوند نازل می شود. آیا سزاوار است كه بشر در مورد درست یا نادرست بودن آیات الهی، قضاوت كند و یا آن را به تمسخر گیرد؟ یعنی همان كاری كه در همه ادیان معمول بوده از جمله در صدر اسلام نیز با حضرت محمد و دین اسلام همینگونه معامله شد و خداوند در مورد عمل این نفوس می فرمایند:
•«فلما جائتهم رسلهم بالبینات فرحو ا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما كانوا به یستهزئون» (سوره غافر ایه 83)
یعنی آنگاه كه پیامبرشان برایشان بینات را آورد، به آن مقدار علمی كه داشتند، شادمان بودند و تبعات آنچه ریشخندش می كردند آنان را فرا گرفت.
•و نیز می فرمایند: «انا نزلنا الذكر و انا له لحافظون و لقد ارسلنا من قبلك فی شیع الاولین و ما یاتیهم من رسول الا كانوا به یستهزءون» (سوره حجر ایه9و10) یعنی: همانا ما قرآن را نازل كردیم و ما خود نگهبان آنیم و براستی پیش از تو پیامبرانی را به میان امتهای نخستین فرستادیم و هیچ پیامبری نمی آمد مگر آنكه او را ریشخند می كردند.
•و نیز می فرمایند: «ما یا تیهم من ذكر من ربهم محدث الا استمعوه و هم یلعبون» (سوره انبیا آیه 2)
یعنی: هیچ پند تازه ای از سوی پروردگارشان نیامد مگر آنكه آن را شنیدند و به بازیچه گرفتند.
•در سوره انعام ایه 4 می فرمایند: «و ما تا تیهم من ایه من آیات ربهم الا كانوا عنها معرضون فقد كذبوا بالحق لما جائهم فسوف یاتیهم انبؤا ما كانوا به یستهزءون» یعنی: هیچ آیه ای از آیات پروردگارشان برای آنان نیامد مگر آنكه از آن رویگردان بودند. و حق را چون بر ایشان نازل شد، دروغ انگاشتند. اما به زودی خبر آنچه، آن را مسخره می كردند، برای ایشان آشكار خواهد شد.
•در سوره بقره آیه 87 می فرمایند: «و لقد اتینا موسی الكتاب و قفینا من بعده بالرسل و اتینا عیسی ابن مریم البینات و ایدناه بروح القدس افكلما جاءكم رسول بما لا تهوی انفسكم استكبرتم ففریقا كذبتم و فریقا تقتلون» یعنی:
و به موسی كتاب آسمانی دادیم و از پی او پیامبران فرستادیم و معجزات آشكاری به عیسی بن مریم بخشیدیم و او را به روح القدس یاری دادیم پس چرا هر گاه پیامبری، احكامی بر خلاف دلخواه شما، برایتان آورد، سركشی كردید، آنگاه گروهی از آنان(پیامبران) را دروغگو انگاشتید و گروهی را كشتید.
•و نیز در سوره بقره ایه91 می فرمایند: «و اذا قیل لهم امنوا بما انزل الله قالوا نؤمن بما انزل علینا و یكفرون بما وراءه و هو الحق مصدقا لما معهم فلم تقتلون انبیاءالله من قبل ان كنتم مؤمنین»
یعنی: و چون به ایشان گفته شود به انچه خداوند فرو فرستاده است، ایمان آورید، گویند : به آنچه بر پیامبر خودمان نازل شده ایمان می اوریم و به غیر آن را انكار می كنند. حال آنكه آن كتاب حق و همخوان كتاب آنها است . بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیامبران الهی را در گذشته می كشتید.
در تمام این آیات و بسیاری آیات دیگر در قرآن، تاكید بر آن است كه چون پیامبری از جانب خداوند مبعوث می شود و آیات الهی را از طریق وحی برای بشر می آورد، مردم كافر آن را رد می كنند، به بازی می گیرند، تمسخرمی كنندو آن را كذب می نا مند و به آن مؤمن نمی شوندو خداوند به حضرت محمد می فرمایند:
•«قد نعلم انه لیحزنك الذی یقولون فانهم لا یكذبونك ولكن الظالمین بایات الله یجهدون و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا علی ما كذبوا و اوذوا حتی اتیهم نصرنا و لا مبدل لكلمات الله» (انعام آیه34)
یعنی: نیك می دانیم كه آنچه ایشان می گویند، اندوهگینت می كند. بدان كه ایشان تو را دروغگو نمی انگارند بلكه كفر پیشگان، آیات الهی را انكار می كنند و به راستی پیش از تو هم پیامبرانی با تكذیب روبرو شدند ولی بر آن انكار و آزاری كه دیدند شكیبایی ورزیدند تا یاری ما به دادشان رسید و كلمات الهی دگرگون كننده ای ندارد.
اما مورد دوم یعنی مناظره به قصد تحقیق واقعیت.
آیا واقعیت و حقانیت ادیان الهی از طریق مناظره ظاهر و آشكار می شود؟
آیا خداوند عالم و خالق هستی، دین و پیامبرش را می فرستد و محتاج است بشر مخلوق با معیارهای ضعیف و ناقص خود، دین او را محك بزند و قبول یا رد نماید؟!
بر فرض كه در یك مناظره آقای x با دلایل منطقی خود یكی از پیروان دیانت بهایی را شكست دهد. آیا این دلیل بر آن است كه دین الهی شكست خورده است ؟!
پیامبران كه از جانب خداوند مبعوث می شوند، نفس ظهور آنان گواه است بر حقانیت آنان. تاریخ نیز شاهد این حقیقت است كه مؤمنین اولیه ادیان، هرگز توجهی به استدلالات، نداشتند و نور حاصل از ظهور الهی سبب جذب و جلب آنان به دین خداوند می گشت. حواریون حضرت مسیح، با مشاهده حضرت مسیح به آستان مقد سش روی آوردند. مؤمنین اولیه حضرت رسول اكرم با استدلال و استناد به براهین بیگانه بودندو بعضا با شنیدن نام آن حضرت و كلمات او، به شرف ایمان مفتخر می گشتند. در ظهور حضرت بهاالله و حضرت اعلی نیز چنین بوده. كسانی كه قلبشان از غبار تیره تعصب خالی بود، به محض مشاهده جمال موعود و یا قرائت آثارش، منقلب می گشتند و مومن به دیانت جدید می شدند. البته در این میان كسانی هم بودند كه به این پیامبران الهی ایمان نیاوردند و با آنان به مخالفت قیام كردند و این عدم ایمان ومخالفت دلیل عدم حقانیت آن پیامبران نبود. خداوند در قرآن كریم در توصیف آنان چنین می فرمایند:
•«ان الذین كفرو ا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم» (بقره ایه6و7)
یعنی : همانا كسانی كه كافر هستند، چه انذارشان بدهی و چه انذارشان ندهی، برایشان یكسان است و ایمان نمی آورند.
•«فی قلوبهم مرض فزاد هم الله مرضا و لهم عذاب الیم بما كانوا یكذبون و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم المفسدون ولكن لا یشعرون» (بقره آیه 10و11)
یعنی : در قلوب آنها مرض است و خداوند بر مرض آنها بیافزایدو برای ایشان عذابی دردناك در نظر گرفته شده به خاطر آنچه كه تكذیب كردند و هنگامی كه به آنان گفته می شود: در زمین فساد نكنید. می گویند: البته ما مصلح هستیم. آگاه باشید كه ایشان مفسد هستند اما خود نمی دانند.
بنا براین به شهادت قرآن آن كس كه فطرت پاك دارد بلافاصله با خواندن آیات الهی جذب دین الهی می شود اما برای كسی كه فطرتش تغیر نموده چه دلیل بیاوری چه نیاوری، ایمان نحاهد آورد زیرا خداوند بر قلب و گوش و چشم او پرده ای نهاده كه قادر به دیدن حقیقت نیست اگرچه خودش هم نمی داند و فكر می كند مومن و صالح است. پس از طریق مناظره نمی توان به حقانیت یك دین اطمینان یافت.
اما چه چیز دلیل حقانیت را ثابت میكند؟
در قرآن چند چیز به عنوان بزرگترین دلایل حقانیت یك پیامبر معرفی شده از جمله: ارتفاع ندا و نزول آیات به فطرت، توسط شخص امی كه كل از آوردن به مثل آن عاجز باشند چنانچه در سوره بقره ایه 23و24 آنان كه حضرت محمد و آیات او را به تمسخر می گرفتند كه آیات او اشعاری است از یك مجنون، می فرمایند:
•«و ان كنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله و ادعوا شهداءكم من دون الله ان كنتم صادقین .فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودهاالناس و الحجاره اعدت للكافرین.»
یعنی: اگر از آنچه بر بنده خود فرو فرستاده ایم، شك دارید اگر راست می گویید سوره ای همانند آن را بیاورید و از یاورانتان غیر از خداوند یاری بخواهید. ولی اگر چنین نكردید كه هرگز هم قادر نخواهید بود بكنید، از آتشی كه هیزم آن انسان و سنگ است و برای كافران آماده شده، بپرهیزید.
دلیل دیگر عبارت است از عدم مكنت و قدرت ظاهره و در عین حال نفوذ كلام و تقلیب قلوب بطوری كه صاحبان قدرت با ادعای جدید مخالفت كنند اما پیامبران بر این بلایا استقامت نموده و دین جدید دوام و بقا یابد و منتشر گردد.
علمای اسلام این دلیل را دلیل تقریر نامیده اند یعنی اگر نفسی مدعی مقام پیامبری شود و شریعتی تاسیس نماید و آن را به خدا نسبت دهد و آن شریعت نافذ گردد و در عالم باقی ماند، این نفوذ و بقا دلیل بر آن است كه آن پیامبر از جانب خداوند مبعوث شده و دین او الهی است و این خداوند است كه با وجود تمام مخالفت ها ،پیامبرش را یاوری نموده و دینش را در جهان مستقر می سازد چنانچه در قرآن كریم خداوند می فرماید:
•«الم تر كیف ضرب الله كلمه طیبه كشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماءتؤتی اكلها كل حین باذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذكرون و مثل كلمه خبیثه كشجره خبیثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار» (سوره ابراهیم ایه24)
یعنی: آیا ندانستی كه خداوند چگونه مثالی می زند. كلمه پاك همانند درخت پاك است كه ریشه اش استوار است و شاخه هایش سر بر آسمان دارد و میوه اش را به توفیق پروردگارش زمان به زمان می دهد و خداوند برای مردم این مثالها را می زند تا پند گیرند و مثال كلمه شرك مانند درختی پلید است كه از روی زمین كنده باشند. برای آن قراری نیست.
•در سوره رعد ایه 38 می فرمایند: «ما كان لرسول ان یاتی بایه الا باذن الله لكل اجل كتاب یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الكتاب.»
یعنی: هیچ پیامبری نیست كه آیه ای بیاورد مگر به اذن و اجازه خداوند. برای هر اجلی زمان معین است. محو می كند خدا آنچه را بخواهد و یا تثبیت می كند و نزد خدا است ام الكتاب.
•در همان سوره آیه 43 می فرمایند: «یقول الذین كفروا لست رسلا قل كفی بالله شهیدا بینی و بینكم و من عنده علم الكتاب.»
یعنی: كافران می گویند تو پیامبر نیستی. بگو : گواهی خداوند و كسی كه صاحب علم كتاب است، بین من و شما كافی است.
•در سوره حاقه ایه 43 به بعد می فرمایند: «تنزیل من رب العالمین ولو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منكم من احد عنه حاجزین و انه لتذكره للمتقین و انا لنعلم ان منكم مكذبین و انه لحسره علی الكافرین و انه لحق الیقین.»
یعنی: تنزیل از جانب پروردگار عالمیان است و اگر بر ما بعضی سخنانی را به دروغ می بست هر آینه دست راستش را می گرفتیم و سپس شاهرگش را قطع می كردیم و هیچكس از شما نمی توانست مدافع و حامی او باشد و آن البته پندی برای پرهیزكاران است و ما به یقین می رانیم كه از میان شما تكذیب كنندگانی هستند و آن مایه حسرت است برای كافران و البته آن حق الیقین است.
•در سوره انعام ایه 93 می فرمایند: «و من اظلم ممن افتری علی الله كذبا او قال اوحی الی و لم یوح الیه شیی و من قال سانزل مثل ما انزل الله»
یعنی: و كیست ستمكارتر از كسی كه بر خداوند دروغ بندد یا بگوید بر من وحی شده است در حالی كه چیزی بر او وحی نشده باشد و كسی كه گوید به زودی نظیر آنچه خداوند نازل كرده، نازل می كنیم.
در آیات فوق، خداوند راه شناسایی كلمه طیبه ( حق) از كلمه خبیثه(باطل)را نشان می دهد و می فرماید كلام حق در زمین استوار و ثابت باقی و برقرار می ماند و ثمرش در طول زمان ظاهر می شود اما مدعی باطل، كلامش محو و نابود می گردد و هیچكس قادر نیست ادعای پیامبری نماید و آیه ای بیاورد مگر خدا به او این رسالت را داده باشد و اگر كسی به دروغ، ادعای پیامبری نماید و آیاتی آورد و به دروغ به خدا نسبت دهد ،خدا او را از روی زمین محو و نابود می كند و هیچكس قادر به دفاع از او نیست.
خداوند دین حقیقی خود را به اراده خود و با قدرت غالبه خود در زمین منتشر مینماید و هیچ بشری قادر نیست در مقابل آن اراده بایستد و مخالفت نماید و آن را از حركت باز دارد. به قول شاعر:
خدا كشتی آنجا كه خواهد برد ولو ناخدا جامه بر تن درد
دین خداوند متعلق به اوست. وما همه پیروان دین اوهستیم. ما كیستیم كه از دین او دفاع كنیم. او خود صاحب امر است و حافظ دین خود.
پس مناظره، نه وسیله كشف حقیقت است و نه عاملی جهت متوقف كردن اراده و دین الهی. و اگرشما نیز واقعا طالب كشف حقیقت هستید و به كلام خدا و قرآن، اعتقاد دارید، شما را دعوت می كنم به مقاله دوم درباره «رشد و پیشرفت دین بهایی از شروع تا به امروز»، در سایت نقطه نظر، مراجعه فرمایید.

نظر خود را بنویسید


در جواب 11

Arashmidos
ارسال شده در : 1386/8/29

بنده هم با متن فوق موافقم. بسیار خوب و مستدل ارائه شده بود.
در جواب آقای 11 که ترسیده اند نام و یا حتی ایمیل خود را بنویسند باید عرض کنم که جواب سوالات تکراری شما بار ها و بارها در سایت ها و وبلاگ های مختلف جواب داده شده است. ولی عکس العمل شما تعطیلی آن سایت ها و یا وبلاگ ها بوده است.حال قضاوت را بر عهده خود شما میگذارم.

1

11
ارسال شده در : 1386/7/28

شما افرادی ترسو هستید. اونقر ترسو که حتی از رودرو شدن با ما هم می ترسید..

به اميد انكه همگ

قطره
ارسال شده در : 1386/7/8

به اميد انكه همگي با قلوبي پاك ونيتي خالص به تحري حقيقت بپردازيم و از حق بطلبيم در اين راه ما را يازي بخشد.