سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: ایران گلوبال
وقتی سخن از "شهد و شیر" می شود، عموماً به یاد جامعه ای آرمانی موسوم به بهشت می افتیم.1 جامعه ای که در آن بدی و ظلم وجود ندارد . مخصوص کسانی است که در این دنیا پاک زیسته اند . اما این اندیشه که در این دنیا، با همین مردم و حکومت ها بخواهیم تلاش کنیم تا جامعه ای سعادتمند بسازیم و به سوی محبت، عدالت و وحدت حرکت کنیم، مقوله ای است که گویا کمتر از" شهد و شیر" استنباط می شود. زیرا آنقدر در دام ظلم و جور گرفتار شده ایم و درد جنگ و نفاق را چشیده ایم که کمتر اندیشه رهایی در عدالت و صلح به ذهنمان خطور می کند و در اعمالمان متبلور می شود.
موضوع این مقاله ممکن است در ظاهر امری بدیهی به نظر برسد. بس آشکار است که برای نیل به سعادت، دولت و ملت باید مثل شهد و شیر به هم آمیخته باشند. باید روابط در نهایت محبت و الفت باشد. اما این ایده وقتی مطرح می شود که در جامعه ای زندگی کنیم که بین دولت و ملت گسستی واقع شده و فاصله ای افتاده باشد. در واقع جامعه سعادتمند نباشد. در چنین جامعۀ گسسته ای وحدت وجود ندارد. تفرقه و تضاد موجود است. از آنجا که اضداد با هم جمع نمی شود، رقابتی ایجاد می گردد که این تضاد مرتفع شود و یک قرائت حاکم شود. قرائتی که قدرت بیشتری را در اختیار دارد.2 یک قرائتی شدن جامعه اگر چه به یک دست شدن آن می انجامد، ولی منجر به حذف نگرش های دیگر و اندیشه های متفاوت می شود. در حقیقت هرگاه " برتری و بهتری به میان آمد عالم ویران مشاهده شد"3 . جامعه ای ایجاد می شود که دولت و ملتش مانند شهد و شیر به هم آمیخته نیستند. حال سوال اساسی این است که جامعه ظلم زده و یا خفقان آمیز چگونه می تواند به سمت جامعه ای متّحد و عدالت گستر سوق یابد؟ چگونه می توان از رقابت های لجام گسیخته بر سر قدرت رهایی یافت و در عین حال درمسیر تکامل رشدی پویا داشت؟ چگونه می توان با پرهیز از تقابل مستقیم با قدرت و یا مظاهر ظلم به سوی عدالت حرکت کرد؟4
ما در نقاط بسیاری از جهان امروز شاهد تقابل میان دولت و ملت هستیم. اعتراضات روز افزون مردم و اعتصاب ها و درگیری ها سخن از دردی جهانی می کند که این مرض در برخی از نقاط دنیا حادتر است. ظلم بیشتر و خفقان درد آورتر است. رویدادهای اخیر در ایران مظالمی را که ملت در معرض آن قرار گرفته اند را روشن می سازد. ظلم هایی که سالیان دراز اقشار خاصی از جامعه چون اقلیت های مذهبی، قومی و ... در ایران با آن مواجه بودند، امروز به طور ناگهانی تعداد کثیری از ایرانیان چنین برخوردهایی را تجربه می کنند. کشتارها ، شکنجه ها و ناپدید شدن افراد در وقایع اخیر که موجب حزن و اندوه بسیار هر وجدان بیداری است، رهیافتی به سوی جامعه ای همگون را می طلبد.
در طول تاریخ برای تغییر این شرایط اقدامات متنوعی شده است. انقراض حکومت های مستبد، انقلابات و ... نمونه هایی از تلاش بشر برای وصول به جامعه ای عادل تر است. تجربه بشر حاکی از آن است که تقابل مستقیم با ظلم و فساد برای ایجاد عدالت و قسط حاصلی جز تولد ظلم دیگری نداشته است.5 به علاوه جوامعی که برای این مقابله تلاش می نمایند، در طی سالیان ،چنان از آرمانهای خود دور شده اند و تحت تاثیر اجتماع ،تدنی اخلاقی و اجتماعی نموده اند که به فرض تغییر در عناصر قدرت آمادگی لازم را برای ایجاد تحولی بنیادین در ساختار قدرت ندارند. به همین خاطر چون ساختار فاسد است، تغییر ظاهری در مولفه های قدرت نمی تواند نوید بخش سعادت در جامعه باشد.
بنابراین برای ایجاد تحولی راستین لازم است از تغییری که می خواهیم ایجاد نماییم، برداشت صحیحی داشته باشیم. در غیر این صورت در دام آرمانگرایی افتاده و مجهودات ما حصر در مقابله با هر مضرتی در جامعه خواهد شد.6 از علل غافل شده در پی معلول ها خواهیم افتاد. در این شرایط میزان مشارکت ما در تحول جامعه به مقابله با افراد شریر و یا برخورد با شرایط نامطلوب تنزل می کند و این رویارویی و تقابل سنگ محکی برای عدالتخواهی می شود.7 مثل این است که پزشکی به جای درمان بیماری پوستی تلاش برای مخفی کردن علائم ظاهری آن نماید و به این دل خوش دارد که با پنهان شدن این علائم، بیماری نیز درمان شده است. جامعه ما نیز بیمار است، باید در پی علل این بیماری بود. در نتیجه تلاش برای مقابله با هر بدی در جامعه کاری عبث و اتلاف وقت است. اگر ریشه این درد شناخته شود و برای درمان آن تلاش شود، مسلم است علائم و آثار این درد اجتماعی نیز برطرف خواهد شد.
در مسیر درمان این درد بهترین اقدامی که می توان به خدمت و تامین عالی ترین منافع جامعه و کشور پرداخت، فدا کردن منافع و تعلقات خویش اعم از سیاسی و غیر سیاسی است.8 زیرا تاکید بر منافع شخصی، حزبی و یا ملّی مانع از این می شود که بتوانیم به اهدافی بلند تر برسیم. رقابت بر سر این منافع جامعه را فلج می کند و اصل وحدت را از میان می برد.9 در واقع باید امکان اشراف بر امراض جامعه بی هیچ جانبداری و تعصب مقدور باشد. در این صورت مدل جدیدی برای مقابله با ظلم حاصل می گردد که نه سکوت در برابر سرکوبگران است و نه توسل به خشونت.10 این مدل و اسلوب که تناقضات دو شیوه قبل را در خود حل می کند، نظر در وحدت دارد، اما مسلما تلاش در این مسیر بسیار دشوار است. ما در جهانی مادی زندگی می کنیم که تمایل به تجزیه، تقابل و تفرقه دارد. به همین دلیل است که با وجود اینکه وحدت امری بدیهی به نظر می رسد و مانند شهد و شیر می نماید، از جوامع ما بسیار فاصله گرفته است.
افرادی که تمام عمر در خلاف مسیر وحدت و گذشتن از اغراض شخصی زندگی کرده اند ، یکباره نمی توانند تغییر کنند. این امر مستلزم تعلیم و تربیت است که مسلماً تدریجی و زمان بر است. بنابراین وقتی در جامعه ای ظلم زده و در میان افرادی زندگی می کنیم که برای بدست آوردن قدرت و یا تلاش برای حفظ آن به هر وسیله ای تمسک جسته و اهداف متعالی خود را فراموش می کنند، باید به نیروی درونی خویش اتکا نماییم. نیرویی که ما را از گزند نفرت و کینه حفظ می نماید و اینچنین ما را از فراموشی هدف خود که علت سعادت (یعنی وحدت) است برحذر می دارد. به علاوه ما را از رویارویی و مقابله با مظاهر جور - که حاصلی جز شکست ندارد - در امان نگه می دارد.11
توانایی این شیوه زمانی مشهود می گردد که موفقیت نمونه های عملی آن را در طول تاریخ به خاطر آوریم. صدماتی که مسیحیان در سیصد سال اول میلادی متحمل شدند، باعث نابود مسیحیت نشد، بلکه سبب حفظ ارزش های این جامعه و توسعه آن باورها در جوامع گردید. مثالی دیگر دوران متاخر ایران است. در ابتدای انقلاب اسلامی شاهد اعدام بالغ بر دویست بهایی صرفا به دلیل اعتقادی بوده ایم. با وجود فشارهای اقتصادی و فرهنگی و مذهبی براین جامعه شاهد برخوردهای پرخاشگرانه بهاییان و یا حالت انفعالی از جانب این جامعه نبودیم . دفاع بسیاری از ایرانیان، روشنفکران و روشن ضمیران ایرانی از حقوق این جامعه خود شاهدی بر ایستادگی و استقامت بهاییان در برابر ظلم است.12 بعد از انقلاب فرهنگی و اخراج ایشان ازدانشگاه ها و مشاغل دولتی که به هدف فلج کردن این جامعه بود، بهاییان اقدام به تاسیس دانشگاهی نمودند که مدرک آن در داخل ایران پذیرفته نمی شد. فارغ التحصیلان این دانشگاه که بسیاری از آنها در سایر کشورها ادامه تحصیل داده و به کشور مراجعت نموده اند، به خدمت ایران و ایرانیان در راستای تخصص خود مشغول اند.13
به عبارت دیگر اطاعت از حکومت وقت تا آنجا که به کتمان اعتقادات و باورهای افراد منجر نگردد، به معنای پذیرفتن خواسته های سرکوبگران نیست14 و راه های خدمت به کشور و بشر و رشد اجتماعی و فرهنگی را مسدود نمی کند.15 به علاوه هیچ حکومتی نیز نتوانسته است با دروغ و استبداد پایه های مستحکمی برای بقای خود بنا نماید. باید تلاش کرد نمونه و مدلی ایجاد شود که حتی الامکان از تقابل افراد ، گروه ها ، احزاب ، دولت و ملت جلوگیری نماید. رفتاری هدفمند که حاضر نیست به خاطر موفقیت های زودگذر ارزش ها و آرمان های بلند خود را زیر پا بگذارد. در نتیجه تاب و تحمل زیادی باید نشان داده شود. رفتار منعطف و در عین حال روشن و نسبت به آرمان های خود قاطع نیاز است. چنین الگویی دایره وحدت را میان اقشار مختلف ملت و دولت گسترش خواهد داد و سرکوبگران و ظالمان را منزوی خواهد نمود. ایران را به سمت ایرانی سعادتمند و با شکوه سوق خواهد داد. با بسط روشنایی دانایی مردم، تاریکی تعصب و جهل را از میان خواهد برد و با بیداری وجدان عدالت طلب آحاد جامعه، بساط محبت و وفاق را خواهد گسترد.
مراجع:
1 . در این بخش از مقاله از "شهد و شیر" به عنوان استعاراتی در وصف بهشت استفاده شده است و وارد بحث تفسیر آنها و آیات متشابهات نمی شویم.
2 . " میل برتری و تفوّق بر دیگران به صورت قوّه ای برانگیزاننده در زندگی انسان، نقصی در خصلت انسانی است که، متاسفانه، بعضی نظریه های اجتماعی آن را به عنوان خصیصه ای ممدوح ترویج می کند. تجاوز و تعدی و رقابت لجام گسیخته را جزء ذاتی و لاینفکّ حالات انسان تلقّی می کنند. حتّی این عقیده نیز وجود دارد که اگر هر یک از افراد به تلاش برای حصول علائق و مصالح شخصی خود بپردازد به بهترین وجه به جامعه خدمت کرده است؛ آنچه که با عبارت " مصالح روشنفکرانه شخصی" از آن حُسن تعبیر می شود برای پوشاندن و پنهان داشتن عدم کفایت روابط اجتماعی مبتنی بر رقابت مورد استفاده قرار می گیرد... فخر و شرافت در مواضع گذرای قدرت نیست، بلکه در مساعی شخص برای ترویج رفاه عالم انسانی است." ( خلق تفکر جدید، پاول لمپل، ص 9)
3 . مجموعه اشراقات ص 279
4 . اصولا تقابل مستقیم با ظلم و جور، جامعه ای متحد را ایجاد نمی کند." سیاسیون شعاری دارند و آن شعار این است که :" هدف وسیله را توجیه می کند." ... به این معنا که وسیله هر چه باشد ما می توانیم به آن متوسل شویم برای اینکه به هدفی که خوب است برسیم ولو اینکه این وسایل بد باشد... هر سیاستی ناگزیر است این اصل را بپذیرد زیرا اگر قبول نکند شکست خواهد خورد. زیرا برای اینکه نخواهد به همه وسایل متوسل شود و در بین وسایل انتخاب وسیلۀ مطابق با قواعد اخلاق کند، چون طرف و رقیب او این کار را نمی کند ناگزیر شکست را متوجه او می کند... اما اگر بخواهد شکست را به جان بخرد آن وقت دیگر سیاست به دست او نیست." ( عدم مداخله در امور سیاسی ، دکتر علی مراد داوودی)
5 . " درباره خیلی از ایده ئولوژی های غیر دینی در تاریخ این مطلب دیده شده است که کسانی که اساس معتقدات خودشان را گذاشته اند بر روی بین المللی بودن و توجه به وحدت نوعی بشر داشتن، چون در خط فعالیّت سیاسی بوده اند و یا وارده شده اند و برای ورود در فعالیّت سیاسی و تامین موفقیت در این فعالیت می بایست خود به خود رقابت پیش بیاورند ( و برای رقابت می بایست غلبه پیش پیاورند و برای غلبه می بایست تمهید وسیله بکنند) بالکل عملشان مخالف نظرشان در آمد و ناگزیر به خطّ همان استعمار و استثماری که قبلا نمی خواستند وارد شوند، وارد شدند. این نشانه ای است از اینکه اگر وسیله با هدف منافات داشته باشد، آن وسیله هدف را تضییع می کند و از میان می برد." ( عدم مداخله در امور سیاسیه، دکتر علی مراد داوودی)
6 . بیت العدل اعظم در مکتوب 8 دسامبر 1967 می فرمایند:" اما تا این زمان شما اکثر مردم را مشاهده می کنید که دارای نقطه نظری متفاوت و متضاد هستند، یعنی آنها به اتحّاد به عنوان هدفی غایی و تقریباً غیر قابل حصول نگاه می کنند و در بدایت امر نظر را بر مداوای سایر امراض نوع بشر متمرکز می سازند. اگر آنها فقط بر این موضوع واقف بودند، می دانستند که سایر امراض صرفاً علائم مختلف و عوارض جانبی این بیماری عمده و اساسی، یعنی ، اختلاف و افتراقند."
7 . بیت العدل اعظم در مکتوب 7 ژوئیه 1976 می فرمایند: " اکثر مردم برداشت واضحی از نوع جهانی که میل دارند بنا کنند ندارند ... تمایل به مبارزه با مصائب و بدی ها، اعم از اینکه به شکل وضعیت ها و شرایط باشد یا در نفوس شریر متجسم گردد، برای اکثر مردم سنگ محک شده است که به وسیلۀ آن ارزش اخلاقی شخص را مورد قضاوت و سنجش قرار می دهند."( ترجمه)
8 . ر.ک به مکتوب 8 فوریه 1970 معهد اعلی
9 . برای مثال : "مفهوم " اتـّحاد جهانی" در فاصله دو جنگ بین المللی در اثر بدبینی نسبت به ملّیّت پرستی در مقابل جهان بینی مذکور در میثاق جامعه اتفاق ملل در افکار جلوه شدید یافت. متاسفانه دولتهای عضو جامعه اتفاق ملل برخلاف تعهدی که نسبت به خلع سلاح متقابل و امنیّت جمعی به عهده گرفته بودند در قراردادهای دو طرفه وارد شده و شدیداً به حفظ منافع ملّی خود کوشیدند و عملاً به جای کوشش در راه صلح بین المللی به سلطه و قدرت ملّی روی آورده و بالاخره موجبات ضعف و شکست کامل جامعۀ اتفاق ملل را فراهم آوره و فکر سازمان اتحاد جهانی رادر بوتۀ تعویق انداختند."( نظم جهانی بهایی- ص 185)
10 . ر.ک به پیام جون ۲۰۰۹ بیت العدل اعظم، مرکز جهانی بهائی(نقل به مضمون):
//uhjmessages9.org/images/stories/2009-06-23_message_to_bahais_in_…
11 . همان منبع
12 . بیانیه "ما شرمگینیم" که توسط جمعی از روشن ضمیران ایرانی خطاب به جامعه بهایی نوشته شد، مصداقی از تلاش بهاییان در طی یک قرن و نیم برای تحقق عدالت و استقامت در برابر ظلم می باشد.
//www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=19425
13 . برای اطلاعات بیشتر در این رابطه به سایت این دانشگاه رجوع کنید: //bihe.org
14 . در ارتباط با حدود اطاعت از حکومت حضرت ولی امرالله می فرمایند:" در جمیع احوال، جز در مواردی که اصلی روحانی، مانند تبّری از ایمان و عقیده ، مطرح باشد، باید مطیع باشیم. ما برای حفظ این اصول روحانیه باید مشتاق جانفشانی باشیم." Directives from the Guardian، فقره 153
15 . جامعه بهایی به عنوان بزرگترین جامعه غیر دولتی در سازمان ملل با بخش های فرعی این سازمان از قبیل یونیسف، شورای اقتصادی و اجتماعی و... به عنوان عضو مشاورهمکاری دارد. در سال 1989 با تاسیس دفتر محیط زیست و تاسیس دفتر ترقی و پیشرفت زنان در سال 1992 و صدور بیانیه هایی در مورد رفع تبعیض ، خشونت در خانواده، برقراری صلح و ... بر دامنه فعالیت های خود در برطرف کردن مشکلات جهان افزوده است.
نظر خود را بنویسید
شهد و شير
مهينارسال شده در : 1388/5/17
از نويسنده بسيار محترم اين اثر ارزشمند نهايت تشكر را دارم . مقاله نفيس شما آنقدر عالي بود و راهكارههاي عملي موثر در آن وجود داشت كه قلب هر منصف و جوياي محبت و وحدت را باهتزاز مي آورد .
آري شوق و لذتيكه بايد در اتحاد دولت و ملت در هر مملكت وجود داشته باشد، در لذتهاي حاصل از منافع آني و تكروي هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. و اگر چنين نشود ، دولت فكر خود را حصر در كسب منافع و افتخارات خود بدون در نظر گرفتن منافع جمهور و يا برعكس ملت بدون همياري و كمك به دولت خويش در جهت اعتلا و پيشبرد مدنيت كشو ر بنمايد، هرگز روي سعادت و آباداني را نخواهند ديد و روز بروز هيكل اعتلاي جامعه بيمار و بيمارتر ميشود. و عنقريب رو به تخاصم و تلاشي و اضمحلال خواهد گراييد .
پس ، تنها راه پيشرفت ارتباط و امتزاج سازنده و دو جانبه بر پايه هاي متين فداكاري و عشق و صداقت و حقيقت خالصانه و وحدت عاشقانه ميباشد. و نيز براي تحقق و توسعه پايدار آن به مقام عظيم تعليم و تربيت الهي بايد همگان نيرو و قدرت در گفتار و اعمال يابند ، تا همه تلاش خود را براي يگانگي و وحدت و محبت دولت و ملت اعم از گروه ها و احزاب و اقليتها مصروف دارند و جلوي هر گونه تقابل و تضاد وتفرقه و تخاصم فيمابين را گرفت و عرف صلح و مهر و نجات و سعادت در بين آحاد جامعه بوزد. وهمانطور كه اشاره شد قطعيا اين به تربيت و تعليم الهيه رحمانيه وابسته خواهد بود نه افكار سطحي و مادي گرايانه و جاه طلبانه كه منجر به استبداد و تطاول و عصيان گردد .
حضرت عبدالبها مركز عهد و ميثاق بهايي در تفسير و بسط و ترسيم چنين مدنيت عاليه كه نفع دولت و ملت هر دو را منظور دارد ، كتب و آثار فراوان دارند كه محققين ومنصفين را به مطالعه آن آثار دعوت مينمايد .
حضرت عبد البها در يكي از بيانات كريمه خود براي اين عشق و اعتما د و اتحاد بين دولت و ملت ايران چنين اشاره ميفرمايد ، قوله الاحلي :
" "بايد دولت و ملت مانند شهد و شير به يکديگر آميخته گردند والا فلاح و نجاح محال است ايران ويران گردد و عاقبت منتهی به مداخله دول متجاوره شود."
باميد لحظه هايي كه شاهد تك انديشي و تكروي و ظلم و عصيان در كشور عزيز و مقدس ايران نباشيم و جميع متحد شده دست در دست يكديگر براي عشق و عمران كشور و ايراني آزاد و سر بلند نهايت كوششهاي صميمانه را بنماييم.
فدايتان